استعاره های مفهومی و واژه های مربوط به اعضای بدن در مقایسه با اشعار حافظ

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 453

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

COLITCONF02_086

تاریخ نمایه سازی: 8 خرداد 1402

چکیده مقاله:

از دیددگاه شناختی «استعاره» درک یک حوزە مفهومی بر اساس حوزە مفهومی دیگر است. در زبانشناسی شناختی، استفاده از اعضا و فیزیک بدن به عنوان منبعی برای مفهوم پردازی فرهنگی مفاهیم روزمره بسیار مورد توجه است . در مفهوم سازی «اعضای بدن» در غزلیات حافظ، از کدام مفداهیم مبدا کم گرفته شد ه است؟کدام یک از ابزارهای شناختی چهارگانه گسترش، پیچیده سازی، در قلمروی زبان شناسی و شعرشناسی شناختی بهره گیری از ابزار استعاره درکالبدی شدن تجارب بشری همواره مورد توجه بوده است. در این رابطه، اندامهای بدن همواره به عنوان یک حوزه ی مبدا در امر ساختارپردازی استعاریمفاهیمی متنوع در اغلب زبانها لحاظ می شده اند و در این امر از الگوهای فرهنگی هر زبان بهره برده اند. مطالعات زبانشناسی شناختی به استفاده از اندام هایبدن به عنوان منبعی در مفهوم پردازی فرهنگی بسیاری از مفاهیم روزمره، توجه ویژه ای داشته است. به بیانی دیگر، در مکتب زبان شناسی شناختی و به دنبالآن در مکتب شعرشناسی شناختی، یکی از حیطه هایی که زبان به بهترین شکل در آنجا تعامل بین شناخت و فرهنگ و زبان را بازتاب می دهد، استفاده از عبارات و الفاظی مانند «چشم نیکی داشتن» است که به اندامهای بدن اشاره دارد. در ساختار استعار ه ها گاهی اجزای حوزه اندام های بدن در ابتدا خود به شکل حوزه ای مقصد تحت امر مفهوم پردازی عینیت می یابند؛ سپس به عنوان حوز ه ای مبدا، در مفهوم پردازی و ساختاربخشی به مفاهیم انتزاعی ایفای نقش می کنند. برای مثال، در استعاره «دل از چیزی کندن» در ابتدا استعاره «دل ظرف امید است» با استفاده از طرحواره تصویری «ظرف» شکل می گیرد که به مفهوم «دل» عینیت می بخشد؛ سپس استعاره «قطع امید کردن، دل کندن است» برای توصیف مفهومی انتزاعی تر یعنی «قطع امید» صورت می پذیرد. نگاشت های میان حوزه ای در یک استعاره مفهومی مانند «زندگی سفر است» مانند ممکن است به شکل عبارت های استعاری خسته اند «انسانها مسافران متعارف خسته اند» یا عبارت های نو مانند «ما در بزرگراه عشق میتازیم» نمود یابند. این عبارتهای نو عبارتها در ساخت خود از مناب ع لغوی حوزه مبدا بهره می گیرند. ویژگی متعارف بودن به این معناست که استعاره های یک جامعه زبانی خاص ابزار مفهومی مشترک در دست اعضای آن جامعه است؛ به همین دلیل این نظام استعاری باید دارای نگاشتهایی معین بین حوزه های مبدا و مقصد باشد. در نگاه اول، این ویژگی با نو، تخیلی و ویژه بودن استعاره شعری سازگاری ندارد؛ ولی ازدیدگاه زبانشناسی شناختی، واقعیت اینگونه نیست؛ زیرا از این دیدگاه، استعاره شعر حاصل خلاقیت شاعر در استفاده از همان نظام استعاری مشترک بین افراد جامعه است.

نویسندگان

وجیحه اعیانی

دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی دانشگاه ازاد اسلامی، واحد زاهدان

هنگامه واعظی

استادیار دانشگاه ازاد اسلامی، واحد رشت