بررسی چالش های مدیریت در توسعه کارآفرینی زنان کارآفرین

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 222

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

RVCONF01_090

تاریخ نمایه سازی: 29 فروردین 1402

چکیده مقاله:

اشتغال زنان در عرصه عمومی و خارج از محیط خانه همواره با محدودیت و مشکلاتی خاص همراه بوده است. هنگامی که زنانبخواهند در مناصب مدیریتی سازمانهای بزرگ یا به عنوان کارآفرین و صاحب یک کسب و کار ایفای نقش نمایند، اینمشکلات مضاعف می گردند. مشارکت زنان و میزان حضور آنها در این مناصب یکی از مشخصه های کشورهای توسعه یافتهمحسوب می گردد و منجر به نتایج عملکردی موفق تری نسبت به مدیریت تک جنسیتی شده است. اما هنوز موانعی چونسقف شیشه ای، تبعیض جنسیتی، نقش های مورد انتظار جامعه و خانواده، قوانین و مقررات، فرهنگ سازمانی، باورهای ذهنی وکلیشه های سنتی و... مانع بروز و ظهور قابلیت های زنان در این عرصه ها می گردد.زنان درکشورهای رو به توسعه امیداول،برای ارتقاءخانواده هاورشدوتوسعه کشورهای خود محسوب می شوند.موفقیت زنان کارآفرین درجوامع نه تنها سببسودهای اقتصادی می شودبلکه منافع اجتماعی وفرهنگی هم ایجادمی نماید.زنان به دلایل متعدد از جمله بیکاری وکاهشدستمزدهاونارضایتی ازشغل قبلی وارد کارآفرینی می شوند چنانچه کارآفرینی راهی برای برون رفت ازبیکاری معمولاست.باتوجه به آمارهای رسمی در سالهای اخیر،سهم اشتغال زنان،فقط ۱۴ درصداست ونرخ بیکاری درمیان زنان خصوصانیرویتحصیل کرده افزایش قابل توجهی داشته است.نرخ بیکاری در سال ۱۳۸۳ ،حتی بسیارفراترازمتوسط نرخ بیکاری درکشوراست.لذا بنابه ضرورت توسعه سهم زنان دراقتصادملی ومقابله با بحران بیکاری زنان ضروری است که شرایط لازم برایتوسعه وکارآفرینی زنان فراهم گرددتازنان با ایجادکسب وکاروفرصتهای شغلی برای خود ودیگران بتوانندمعضل کنونی جامعه راپایان بخشند.امروزه که مباحث توسعه کشورهای جهان مطرح است ، نقش زنان در این فرآیند بشدت مورد توجه قرار گرفتهاست . برگزاری جلسات ، سمینارها و کنگره های متعدد در خصوص جایگاه زنان و نقش آنان در توسعه حکایت از این موضوعحیاتی دارد.با کمی دقت می توان دریافت که برگزاری اینگونه برنامه ها نشان از موضوع نه چندان خوشایند دیگری نیز دارد وآن این است که تاکنون یا حداقل در سده های اخیر نقش زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان در حال توسعه ، نادیده گرفتهشده که این امر نشان از وجود تبعیضات و نابرابری های جنسیتی در زمینه های گوناگون سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و...دارد .جامعه انسانی از عدم حضور واقعی زنان در عرصه های مختلف لطمات جبران ناپذیری دیده و بدین خاطر در دو دهه اخیردرصدد جبران این نقیصه برآمده است .برای رسیدن به تعادل ، برابری و رفع تبعیضات و در نتیجه توسعه بهتر و کاملتر جامعه ،نیاز به آن است که زنان بتوانند در فرآیند تصمیم گیری در سطوح مختلف جامعه شرکت کنند. متاسفانه در بسیاری ازکشورهای جهان سوم این مساله چندان شایان توجه نیست و تنها تعداد محدودی از زنان در پست های مدیریتی و مهمتصمیم گیری کشور قرار دارند.

نویسندگان

فائزه جلیلی

کارشناسی علوم تربیتی