بررسی جلوه های ادبیات کارناوال گرای باختینی در رمان لعبه النسیان
عنوان مقاله: بررسی جلوه های ادبیات کارناوال گرای باختینی در رمان لعبه النسیان
شناسه ملی مقاله: JR_JALIT-15-1_005
منتشر شده در در سال 1401
شناسه ملی مقاله: JR_JALIT-15-1_005
منتشر شده در در سال 1401
مشخصات نویسندگان مقاله:
راضیه صدری خانلو - گروه زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران.
شهریار نیازی - گروه زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تهران، ایران.
عبدالعلی آل بویه لنگرودی - گروه زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران.
مصطفی پارسایی پور - گروه زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران.
خلاصه مقاله:
راضیه صدری خانلو - گروه زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران.
شهریار نیازی - گروه زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تهران، ایران.
عبدالعلی آل بویه لنگرودی - گروه زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران.
مصطفی پارسایی پور - گروه زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران.
کارناوال، کانون پویای روحیه جدال گری شادمانه و آزادیخواهی هنجارشکن مردمی، همواره در رویارویی با مطلق اندیشی های اقتدارگران و هرگونه موقعیت محدودیت آفرین، خودنمایی میکند. بازنمود ادبیاتی مولفههای سنت کارناوالی و روحیه ممنوعیت ستیز جشنواره های مردمی، بعدها در ادبیات کارناوال گرا -به مثابه شاخه ای از نظریه گفتگومندی باختین- در قالب فنون چندی چون پارودی، نسبیت و تقابلهای دوگانی، تاجگذاری و تاج برداری، زبان کوچه بازاری، مضامین مرگ، نقاب و دیوانگی و انگاره ضیافت متجلی گشت که هر یک پاسخ کارناوالی شدهای در مقابل روحیه تکسویه نگری و خودبسنده انگاری بود. پروژه روایت پژوهی باختین، کارناوال گرایی را با تاکید بر شیوه تفحصگرانه این اندیشه در باورهای بر سازنده کارناوال، کلیدواژه تحولات رمان مدرن برمی شمرد که قابلیت بازشناسی راهبردهای آثار کارناوال گرا در عینیت بخشی به گرایش آزادیخواهی جزمیت ستیز را فراهم میآورد. از این رو با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با دادهکاوی کتابخانه ای، با رصد نمونه های کارناوال گرایی رمان «لعبه النسیان» در قالب مولفه های مذکور، میکوشیم دستاوردهای «محمد براده» نویسنده مراکشی (۱۹۳۸) را در گفتگومندسازی و ترویج روح دموکراسی چندآوایی در رماننویسی نوین عرب بازکاویم. مطالعه این رمان از منظر کارناوال گرایی حاکی است: براده، با شیوه های متناسب هر یک از مولفه ها همچون: قدسیتزدایی، منحط سازی مفاهیم متعالی شمرده، وارونگی و جایگزینی نوسانگرانه دوگانی ها، گستاخی اقتدارستیز، ابطال پندار کمال و مبناهای از پیش رسمیتیافته حاکمان و الغاء موقتی عرف ها، نگاه ها، باورها و مرزهای ازپیش خوانده؛ هنجارهای سلسله مراتبی برساخته و مناسبات پایگاهی، قوانین و تابوهای ظاهرا نقض ناپذیر را باژگونه کرده و با تاکید بر چندقطبی گرایی، به ایده تکثرگرایی مرکزیتزدوده و مصادیق آن چون گفتمان های طردشده و اندیشه طبقات به حاشیه رانده، دگربار مرکزیت بخشیده و مخاطب را در سایه فرهنگ آزادیخواهی، به مقام سوژگی و درک چندآوابودگی هستی رسانده و نهایتا لعبه النسیان را به نمونه موفق ادبیات کارناوالگرای جهانی با نکهتی محلی بدل کرده است
کلمات کلیدی: ادبیات کارناوال گرا, پارودی, تاج گذاری / تاج برداری, تقابل دوگانی, ضیافت, لعبه النسیان, باختین
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1635778/