کیفیت علوفه پنج گونه مهم مرتعی در مراحل مختلف رشد در مراتع زاغه لرستان

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 105

فایل این مقاله در 8 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IJRDR-22-4_001

تاریخ نمایه سازی: 27 فروردین 1402

چکیده مقاله:

تعیین کیفیت علوفه که به عنوان توانایی علف های مرتعی در فراهم کردن سطح مطلوب عملکرد دام تعریف می شود، یکی از نیازهای اساسی در مدیریت صحیح مراتع محسوب می گردد. در تحقیق حاضر، کیفیت علوفه پنج گونه مرتعی Astragalus remotijugus، Hordeumbulbosum ، Onobrychis melanotricha، Phlomis persicaوPicris sterigosaکه از گونه های مهم مورد چرای گوسفند نژاد لری لرستان در مراتع زاغه لرستان می باشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در سال ۱۳۸۹ مورد بررسی قرار گرفت. در هر مرحله ۳ نمونه و برای هر نمونه حداقل ۵ پایه گیاهی به روش کاملا تصادفی قطع گردید. سپس نمونه ها در هوای آزاد خشک و آسیاب شدند. مقادیر پروتئین خام (CP) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) نمونه ها در آزمایشگاه اندازه گیری و مقادیر هضم پذیری ماده خشک (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) گونه ها، توسط روابط پیشنهادی برآورد شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل گونه و مرحله رشد در تمامی شاخص های کیفیت علوفه در سطح ۵ درصد دارای اختلاف معنی دار است و کیفیت علوفه گونه های مورد بررسی در مراحل مختلف رشد با همدیگر متفاوت است. با پیشرفت مراحل رشد، در اثر کاهش مقدار پروتئین خام، هضم پذیری ماده خشک و انرژی متابولیسمی، از کیفیت علوفه کاسته می شود. بیشترین مقدار پروتئین خام (۱۷/۱۸ درصد) متعلق به مرحله رشد رویشی گونه Phlomispersicaو کمترین مقدار مربوط به مرحله بذردهی گونهHordeum bulbosum  است. بیشترین مقدار هضم پذیری (۴۴/۶۶ درصد) و انرژی متابولیسمی (۳۰/۹ مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به مرحله رشد رویشی گونه Onobrychismelanotricha و کمترین مقدار هضم پذیری (۶۵/۴۲ درصد) و انرژی متابولیسمی (۲۵/۵ مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به مرحله بذردهی گونه Picrissterigosa می باشد. میانگین مقادیر پروتئین خام گونه ها در مراحل مختلف رشد در واحد وزن پوشش گیاهی مراتع منطقه بترتیب عبارت است از؛ ۲۲/۱۶، ۴۳/۱۲ و ۰۱/۱۰ درصد که در هر سه مرحله، بالاتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (۷ درصد) برای تامین نیاز روزانه یک واحد دامی است. همچنین میانگین مقادیر هضم پذیری گونه ها در واحد وزن پوشش گیاهی در مراحل مختلف رشد به ترتیب؛ ۷۳/۶۳، ۰۶/۵۶ و ۷۷/۵۱ درصد می باشد که در تمامی مراحل رشد، بالاتر از سطح بحرانی آن (۵۰ درصد) برای نیاز نگهداری واحد دامی است. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در مراحل مختلف رشد به ترتیب عبارت است از؛ ۷۷/۸، ۵۳/۷ و ۸۰/۶ مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک که مقدار آنها در مرحله رشد رویشی، بیشتر و در مرحله گلدهی و بذردهی، کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (۸ مگاژول) برای تامین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی است. نتیجه گیری می شود که مراحل رشد رویشی و گلدهی گیاهان قادر به تامین نیاز پروتئینی و انرژی متابولیسمی واحد دامی می باشند، ولی در مراحل پایانی رشد، قادر به تامین نیاز پروتئینی واحد دامی نخواهد بود که منجر به کاهش عملکرد دام در مرتع خواهد شد. بنابراین به منظور حفظ حالت نگهداری دام و بازده اقتصادی گله در مراحل پایانی رشد مرتع، استفاده از مکمل های غذایی توصیه می شود.

نویسندگان

حسین ارزانی

استاد، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران

جواد معتمدی

استادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه، ایران

فیروزه مقیمی نژاد

دانش آموخته کارشناسی ارشد مرتعداری، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران

رضا سیاه منصوری

مربی پژوهشی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان، سازمان تحقیقات، ترویج و آموزش کشاورزی، خرم آباد، ایران