بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های اجتماعی با میزان افسردگی کارکنان از طریق نقش میانجی ذهن آگاهی آنها در شرکت مجتمع فولاد دشتستان

استفاده از رسانه های اجتماعی، در سال های اخیر افزایش یافته است و کارکنان از جمله افرادی هستند که با شور و اشتیاق بسیار آنها را پذیرفته اند. بنابراین، ضروری است تاثیر این فناوری بر زندگی کارکنان تجزیه و تحلیل شود. بر این اساس هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های اجتماعی با میزان افسردگی کارکنان از طریق نقش میانجی ذهن آگاهی آنها در شرکت مجتمع فولاد دشتستان است. پژوهش حاضر از حیث روششناسی یک مطالعه توصیفی و کاربردی است که به صورت مقطعی به بررسی پدیدههای مورد بررسی پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران و کارکنان مشغول به کار در شرکت مجتمع فولاد دشتستان به تعداد ۱۲۰ نفر می باشد. حجم نمونه به تعداد ۹۲ نفر بر اساس فرمول کوکران تعیین شد و در انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردید. جهت انجام این پژوهش از پرسشنامه های استفاده از رسانه های اجتماعی مرادی (۱۳۹۷)، افسردگی کارکنان مازلاک (۲۰۱۳) و ذهن آگاهی بیر و همکاران (۲۰۱۴) استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار PLS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. تجزیه و تحلیل فرضیه ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد با توجه به اینکه مقدار T سازه های استفاده از رسانه های اجتماعی بر افسردگی کارکنان (۵/۱۷۳)، استفاده از رسانه های اجتماعی بر ذهن آگاهی (۸/۴۱۹) و ذهن آگاهی بر افسردگی کارکنان (۷/۱۳۱) بیش از ۱/۹۶ هست، یعنی ارتباط بین این متغیرهای برون زای بر روی متغیر درون زا و وابسته ذهن آگاهی و افسردگی کارکنان در سطح اطمینان ۰/۹۵ تایید می شود. تجزیه و تحلیل نتایج فرضیه های پژوهش نشان داد که تقویت ذهن آگاهی و ابعاد آن باعث کاهش افسردگی در میان کارکنان شرکت می شود.

کلیدواژه ها:

رسانه های اجتماعی ، افسردگی کارکنان ، ذهن آگاهی