اخلاق فلسفی در تاریخ بیهقی بررسی موردی معرفت نفس و قوای آن

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 141

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

BAYHAGI11_082

تاریخ نمایه سازی: 7 آبان 1401

چکیده مقاله:

اخلاق فلسفی ک در آثار علمای اخلاق از این مسکویه (د. ۴۲۰ ق) گرفته تا ملا احمدنراقی (د. ۱۲۴۵) مشهود است. به نفس و قوای آن می پردازد و سعادت انسان رادر اعتدال میان این قوا جست وجو می کند. بیهقی قبل از سخن در آغاز سلطنت مسعود، فصل مستقلی را به این مهم پرداخته است که نشان از اهمیت این امر نزد بیهقی می کند. اما چه نسبتی میان اخلاق و تاریخ قرار دارد که بیهقی در میانه تاریخ وقایع، فصل مستقلی را به آن اختصاص می دهد؟ پاسخ این پرسش در چندلایه ای بودن تاریخ بیهقی نهفته است که یکی از این آن ها ، لایه تعلیمی و اخلاقی است تاریخ بیهقی تنها تاریخ را گزاش نمی کند، بلکه به روایت آن می پردازد که هدفمند و دارای طرح است و بارها به بهره معرفتی آن صراحت می کند. بیهقی بیان می کند که آدمی برای آن که خرد خویش را در تشخیص میان خوب و بد، که بنیان اخلاق است، یاری کند. به گذری تاریخی نیاز دارد. در آغاز فصل، اهمیت معرفت نفس را با ذکر حدیث نوبی «من عرف نفسه فقد عرف ربه» و نحوه دلالت آن، بیان می کند و سپس به بیان قوای نفس می پردازد و با تحلیل نفس ناطقه و قوای آن، خرد را حاکم مملکت تن دانسته که می تواند از میل شهوت و خشم غضب کاسته و بر سبیل اعتدال گام بردارد. بیهقی بااین گذر تاریخی، به اخلاق و فضیلت درایت عقلانی در ایجاد سعادت انسانی تاکید می کند تا آیندگان را بهرهها باشد.

نویسندگان

سیدمحمدکاظم علوی

دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه حکیم سبزواری