دولت و ناکارامدی احزاب سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 249

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MAEICN07_067

تاریخ نمایه سازی: 21 مهر 1401

چکیده مقاله:

موریس دو ورژه در مقدمه کتاب احزاب سیاسی در سابقه ای از احزاب آورده است: »در ۱۸۵۰هیچ کشوری در عالم (به استثنای ایالات متحده امریکا) دارای حزب سیاسی به معنی نوین کلمه نبود. البته در بسیاری از کشورها، مراکزی برای تبادل نظر، باشگاه هایی جهت اجتماع مردم، انجمنهایی برای بیان اندیشه ها، گروه هایی در چهارچوب امور پارلمانی وجود داشت، اما هیچکدام از این مجامع به معنی خاص حزب نبود یک قرن بعد، یعنی در ۱۹۵۰، در اکثر کشورها احزاب سیاسی وجود داشتند و در کشورهای دیگر کوشش میکردند از روش کار کشورهای دارای سیستم حزبی تقلید نمایند.در قانون اساسی مشروطیت خبری از احزاب نبود و فقط به تشکیل اجتماعات اشاره مختصری شده بود .اما شتاب اتفاقات جهان و اثراتش در تاریخ معاصر ایران، ظهور جریان ها و گروه های مختلف سیاسی را ناگزیر می ساخت؛تقریبا از سال ۱۹۱۰ م ( ۱۲۹۰ ش ) ، آرام آرام گروه هایی همفکر بهوجود آمدند که به خود عنوان حزب دادند. ریشه این گروه ها در انجمنهایی بود که در مبارزات انقلاب مشروطیت تشکیل شده بودند. پس از شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ و پایان رژیم پهلوی احزاب بیشتر نقش رانت دربار را بازی میکردند و جز فرمایشات مولکانه عملا استقلال رای نداشتند که در نهایت نیز به تک حزب رستاخیز رسید با وقوع انقلاب اسلامی ایران ، تا ۳ سال احزاب فعال بودند، اما کوران حوادث که بسرعت گسترده شد برای احزاب سیاسی راهی جز انحلال باقی نماند ، اکنون بعد از گذشت ۴۳ سال هنوز چرخش نخبگان در قدرت و حکومت و ایجاد یک محیط آزاد نقد و گفتگو در بستر نهادهای مدنی یا در مطبوعات آزاد از طرف احزابی که اسما وجود دارند نتوانسته است به منظر ظهور برسد . چرا جمهوری اسلامی نتوانست مجددا وجود احزاب را بشکل دائمی و واقعی بپذیرد؟ علل ناکارامدی احزاب که رکن سوم یک نظام مردم سالار محسوب میشوند در دولت ایران چیست؟ در این مقاله سعی شده است با تحلیل داده های تاریخی و منابع کتابخانه ایی به این سوالات پاسخ داده شود .

نویسندگان

شاهین صنعتی مقدم

کارشناس علوم سیاسی