نقش ابعاد کنترل عواطف، سبک های دلبستگی و سبک های فرزندپروری مادران در پیش بینی مشکلات رفتاری دانش آموزان مرزی

هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد کنترل عواطف، سبک های دلبستگی و سبک های فرزندپروری مادران در پیش بینی مشکلات رفتاری دانش آموزان مرزی بود. پژوهش حاضر در قالب طرح توصیفی- همبستگی اجرا شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دبستانی مرزی شهر شاهین شهر (۱۴۲ نفر) در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بودند که به صورت سرشماری به عنوان نمونه انتخاب شدند، درنهایت تعداد ۱۰۰ نفر به پرسشنامه پاسخ داده و به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر، پرسشنامه های مشکلات رفتاری کانرز فرم والدین (۱۹۷۸)، کنترل عواطف ویلیامز و همکاران (۱۹۹۷) ، سبک های دلبستگی هازن و شیور (۱۹۸۷) و شیوه های فرزندپروری بامریند (۱۹۷۳) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های رگرسیون چندگانه با نرم افزار spss۲۰ انجام شد. طبق نتایج رگرسیون چندگانه بین سبک دلبستگی دوسوگرا و بین ابعاد خشم و عاطفه مثبت متغیر کنترل عواطف با مشکلات رفتاری کودکان رابطه معنی دار آماری وجود دارد (۰.۰۵>P) و رابطه بین این متغیرها رابطه قوی است، ولیکن بین دیگر متغیرها با مشکلات رفتاری کودکان رابطه معنی دار آماری وجود ندارد (۰.۰۵>p). باتوجه به نتایج پژوهش اهمیت نقش خانواده و مادران به ویژه سبک های دلبستگی و کنترل عواطف به خصوص کنترل خشم و عاطفه مثبت آنان در بروز و شکل گیری مشکلات رفتاری کودکان و دانش آموزان مرزی تایید گردیده و بنابراین طیف وسیعی از مشکلات رفتاری این دانش آموزان به خصوص در محیط مدرسه و اجتماع از طریق مشاوره، اصلاح و درمان مشکلات مادران و آموزش، توجه و توصیه به خانواده های کودکان مرزی و با همکاری و پیگیری نظام آموزشی قابل رفع می باشد.

کلیدواژه ها:

مشکلات رفتاری ، کنترل عواطف ، سبک های دلبستگی ، سبک های فرزندپروری ، کودکان مرزی