CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

انتقادات وارده بر کمال گرایی کیفری

عنوان مقاله: انتقادات وارده بر کمال گرایی کیفری
شناسه ملی مقاله: HUDE03_654
منتشر شده در سومین کنفرانس ملی علوم انسانی و توسعه در سال 1401
مشخصات نویسندگان مقاله:

شایان اعتصامی - کارشناسی ارشد جزا و جرم شناسی

خلاصه مقاله:
؛«کمال گرادیان»، در نقطه مقابل ایده «بی طرفی و تکثر گرایی اخلاقی» ترویج زندگی مطلوب را حق و تکلیفی بر عهده حکومت می دانند که با استخدام ابزار قهری و غیر قهری از طرف حاکمیت، صورت می پذیرد. در اندیشه کمال گرایی کیفری، اعمال مجازات و اقدام قهری از ابزار مهم حکومت در بسط فضائلاست. سوال اصلی در مقاله این است که، هرگاه رویکرد کمال گرایی کیفری نزد حاکمیت دارای اولویت باشد و به آن تمسک نماید، هدف از استعمال اصلمحدود کننده آزادی نسبت به شهروندان، چیست؟ به طور مختصر پاسخ این سوال، و نتیجه حاصل از مقاله، عبارت از این است که هدف از توسل به ابزارمجازات، با قصد و در راستای تکامل شخصیت و حفظ و تعالی امیال شهروندانی است که مشمول حقوق کیفری می باشند. به باور معتقدان به کمال گراییکیفری، شهروندان را نمی توان به اعتبار خواست انفرادی آنها تنها گذاشت؛ زیرا افراد الزاما بهترین قاضی زندگی خود در تشخیص صواب از ناصواب، نمیباشند و بنابراین حکومت برای تحقق زندگی مطلوب باید یاریگر آنان باشند. در این مقاله که مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است، تلاش شده تا این نظریهدر حوزه حقوق کیفری و اخلاق از یک طرف، و همچنین در ارتباط با حاکمیت سیاسی، مورد بررسی و نقد قرار گیرد. مهمترین نقد وارد بر این نظریه آناست که، صرفنظر از میزان توفیق عملی ترویج کمال گرایی کیفری در جامعه، التزام به ارزش اخلاقی هنگامی زیبنده ی شهروندان اجتماع و تحسین برانگیزخواهد بود که مبتنی بر فهم و خواست درونی شهروندان است؛ طی سالیان اخیر، در نظام حقوقی کشورمان»، شاهد هستیم که قوانین جزایی مرتبط با حوزه ی اخلاق و ارزش های مذهبی، به دلائل و به استناد مصالح مختلف، در روندی صعودی، پیوسته فربه تر شده اند؛ به نحوی که با مطالعه ای کلی باید گفت،ظاهرا بیش از آنچه برای حیات اجتماعی شهروندان نیاز است و در ضرورت دارد، مخصوصا در «ادامه تعزیرات»، جرم انگاری صورت گرفته است. در حقیقت در زمینه جرائم تعزیری، قانونگذار ایران براساس در اندیشه شاخص فقهی، به معنای رویکرد سنتی و رویکرد مصلحت اندیش، که هر دو با هم درموازنه ای در حال رقابت اند، در تلاش است که مسیر خود را در امر تقنین باز یابد؛ و به این مهم پاسخ داده شود که انجام چه اقدامات قانونی در زمینه جرمانگاری و مجازات از طرف حکومت، برای تحقق کمال و التزام عملی به ارزش اخلاقی، ضروری و موجه می باشد. در بعضی مقررات کیفری، برتری یافتنرویکرد فقه مصلحت اندیش بر دیدگاه رقیب مشهود بوده و به نظر می آید، استناد به «مصالح عامه» و تامین سعادت شهروندان، به منزله تیغه دولبه ای شده است که بعضا به جای پاسداری از حقوق و آزادی افراد، اثری معکوس به همراه داشته است. شایسته است که حاکمیت، در مسیر و موضع کنونی، تجدید نظرنموده و کمال گرایی خود را به سوی گزینه های ارزشمندی زیرا تاسیس مراکز علمی فرهنگی، اشاعه ی هنر اصیل و تعلیم رسانه ای و ارتقای سطح اجتماعیو اقتصادی زندگی شهروندان هدایت کند و از برخورد غیر ضروری کیفری و ناامن کردن عرصهی عمومی اجتناب کند.

کلمات کلیدی:
فضیلت، حاکمیت، کمال گرایی کیفری، جرم انگاری، فقه سنتی، فقه مصلحتی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1498777/