رابطه بین هوش سازمانی و تنظیم شناختی هیجانی با فرسودگی شغلی در کارکنان بهزیستیشهر مرودشت

هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه بین هوش سازمانی و تنظیم شناختی هیجانی با فرسودگی شغلی در کارکنان بود. به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش کاربردی و از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارکنان بهزیستی شهر مرودشت در سال ۱۳۹۹ بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول مورگان تعداد ۱۰۳ نفر به عنوان حجم نمونه آماری پژوهش برآورد گردیده است. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه هوش سازمانی توسط کارل آلبرچث (۲۰۰۳)، تنظیم شناختی هیجان توسط گارنفسکی و همکاران((۲۰۰۱ و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (۱۹۸۱) استفاده شده است که پرسشنامه ها دارای روایی و پایایی از پیش تعیین شده بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار استنباطی از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین هوش سازمانی با فرسودگی شغلی رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد، ولی بین فرسودگی شغلی با تنظیم شناختی هیجان رابطه معناداری وجود نداشت، همچنین هوش سازمانی قادر به پیش بینی فرسودگی شغلی می باشد و تنظیم شناختی هیجان قادر به پیش بینی فرسودگی شغلی می باشد.

کلیدواژه ها:

هوش سازمانی ، تنظیم شناختی هیجانی ، فرسودگی شغلی.