خودسازی" در اندیشه های مولوی و کازانتزاکیس و تاثیر آن در تعالی انسان

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 114

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LLCSCONF11_053

تاریخ نمایه سازی: 22 تیر 1401

چکیده مقاله:

بر اساس آموزه های عرفانی، خودسازی، نقش مهمی بر عهده دارد. به همین علت در پژوهش حاضر موضوع از منظر دو حکیم و در دو سرزمین مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته شده است. هدف مقاله حاضر مطالعه مفهوم بر اساس آموزه های عرفانی، خودسازی، نقش مهمی بر عهده دارد. به همین علت در پژوهش حاضر موضوع از منظر «نقش خودسازی» و چگونگی تربیت آن در نظام فکری و اندیشگی مولوی و کازانتزاکیس است. مساله ای که در این زمینه مطرح می شود . آن است که خودسازی و نحوه تربیت آن نزد مولانا و کازانتزاکیس چه همسرانی ها و تفاوت هایی دارد؟ روش این پژوهش کیفی بوده و از تحلیل و توصیف داده های مربوط به این دو ادیب استفاده شده است. یافته ها، نشان می دهد مولوی و کازانتزاکیس باتوجه به زمینه اجتماعی که در آن تربیت شده اند، نقاط وت و ضعف نظام اجتماعی و فرهنگی زمانه خویش را در نوع نگاه به تربیت «خود» می دانند. لذا تربیت «خود» را در اولویت نظام تعلیم و تربیت خویش قرار می دهند. وجه مشترک شناخت و تربیت «خود» از نظر مولوی و کازانتزاکیس روبروسازی مستقیم شخص با فطرت الهی، تربیت عقل و آگاهی از پدیده های طبیعی است. و بیشتر بر معرفت شهودی تاکید داردو با تربیت سالک-عارف به فناءفی الله می رسد که نتیجه آن خودشناسی فردی است.

نویسندگان

فاطمه اوانی

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی .ادبیات عرفانی،دانشگاه تحصیلات تکمیلی.

فرهاد درودگریان

دانشیار زبان و ادبیات فارسی. گروه زبان و ادبیات فارسی. دانشگاه پیام نور