نقش فرهنگ درسیاست مدیریت شهری مطالعه موردی (شهرداری ارومیه)

لوین تافلر در کتاب " شوک آینده" می نویسد: شکی نیست که مرگ جغرافیایی برای آینده ی شهر آثار مهمی بههمراه دارد. این گفته هرچند اغراق آمیز است ولی نشان از تغییر رویکرد نسبت به شهرها از لحاظ کم رنگ شدننگاه به شهرها به عنوان واقعیاتی فیزیکی دارد. یعنی برداشت از ساختار فیزیکی شهرها در قرن اخیر با اتکا برمفاهیم صرف فیزیکی ناکافی بوده. از طرفی دیگر کن وریل معتقد است که " امروزه دیگر سیاست شهریغیرقابل تفکیک از سیاست فرهنگی است" (مک گوگین.۱۹۹۶.ص ۱۰۲). این گفته هم به نوعی دیگر اغراق امیزاست زیرا خبر از نوشدارو بودن فرهنگ برای تمامی مسائل شهری می دهد. شاید بتوان از تلفیق دو دیدگاه فوق،دیدگاهی متعادلانه تر و واقع بینانه تر ارائه کرد؛ وآن این است که شهرها ضرورت رویکردی فرهنگی را می طلبندتا مکمل سایر رویکردهای مطالعاتی به شهرها همچون معماری. شهرسازی طراحی, برنامه ریزی شهریو....باشد. البته لازم به ذکر است که رویکردهای فرهنگی به شهر ناقض و نافی سایر رویکردهای (همچونمعماری، طراحی، شهرسازی و..) نیست بلکه با اهمیت یافتن فرهنگ در سه ده اخیر و فرهنگی شدن تمامیامور و ابعاد زندگی انسان ؛ لازم می نمایاند که تمامی این رویکردها از بستر فرهنگی شهر عبور داده شوند.امروزه دیگر سخن گفتن ازمعماری. طراحی و برنامه ریزی شهری بدون توجه به فرهنگ ناقص خواهد بود. اینتوجه به شهرها از دیدگاه فرهنگی خود نتیجه تحولاتی و همچنین چرخشی فرهنگی است که خود آن ازتحولات ناشی می شود. در این مطالعه به منظور بررسی نقش فرهنگ در مدیریت شهری ارومیه. ابتدا به دلایلاهمیت یافتن فرهنگ می پردازد وسپس قلمروهایی که نیاز به نگرش فرهنگی در شهرها دارد؛ پرداخته می شود.

کلیدواژه ها:

فرهنگ ، سیاست مدیریت شهری ، برنامه ریزی شهری ، شهرداری ارومیه