تحلیل بر مدیریت زنان ، عوامل فرهنگی و مشارکت در استراتژی های توسعه ورزش

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 95

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NRSSPE06_062

تاریخ نمایه سازی: 23 خرداد 1401

چکیده مقاله:

در دهه های اخیر نرخ رشد جمعیت فعال زنان سالانه معادل ۵/۴ درصد بوده است. نکته قابل توجه این است که با وجود این افزایش، باز نرخ مشارکت زنان در تمام سالها کمتر از ۱۵ درصد می باشد و این نشان دهنده مشارکت بسیار پایین زنان در کشور ماست.جایگاه زنان در ورزش، حتی در وضعیت برابری سایر شرایط، پایین تر از جایگاه مردان بوده است از طرفی شاخص مشارکت زنان عامل قابل تاملی در اندازه گیری توسعه یک کشور می باشد که خود نشان دهنده اهمیت موضوع می باشد. نابرابری فرصتهای دست یابی به ورزش در مطالعه مشارکت زنان به اثبات رسیده است. از آغاز (اواخر قرن نوزدهم) تا امروز، جایگاه زنان در ورزش، حتی دروضعیت برابری سایر شرایط، پایین تر از جایگاه مردان بوده است. دستیابی زنان به ورزش به شیوه خطی پیشرفت نمی کند، و سرگذشت این درگیر شدن (زنان در فعالیت های ورزشی) شاخصی از وضع روابط میان دو جنس در یک برهه زمانی و در یک جامعه معین است .ارتقاء هر جامعه ای از جوامع بشری، بستگی به افراد آن جامعه دارد و افول و اضمحلال هر اجتماعی نیز، به تک تک افراد آن اجتماع وابسته است .بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در آبان ماه ۱۳۸۵ جمعیت کشور ایران ۷۰۴۹۵۷۸۲ نفر می باشد که از این مقدار ۱/۴۹ درصد را زنان (۳۴۶۲۹۴۲۰ نفر) تشکیل می دهند یعنی تقریبا نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل می دهند .شاخص مشارکت زنان عامل قابل تاملی در اندازه گیری توسعه یک کشور می باشد. مقایسه روند جمعیت فعال کشور نشان می دهد که در سال ۱۳۵۷ معادل ۹۲/۸۹ درصد جمعیت غیر فعال ۱۹ سال به بالا را، زنان تشکیل می داده اند. رسانه های ورزشی میتوانند با به کارگیری نیروهای متخصص و متعهد از این جایگاه رسانه ای به منظوراعتلای ورزش وهمچنین افزایش آگاهی افراد جامعه استفاده کنند و این مهم با همکاری همه جانبه جامعه رسانهای و ورزشی صورت می پذیرد.کسب مشاغل مدیریتی توسط زنان علاوه برآنکه زنان را در مقابله با تبعیض هایی چون معیارهای استخدامی نابرابر، دستمزدهای نابرابر، فرصتهای آموزشی حرفهای نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع تولیدی و امکانات نابرابر در ارتقای شغلی تواناتر میکند، سبب بالارفتن اعتمادبه نفس، کسب یک هویت مستقل و بهبود وضعیت و رشد اجتماعی آنان نیز میشود که کل جامعه از آن بهره خواهند برد. علاوه براین، در چند سال اخیر، رشد دختران و زنان تحصیلکرده دانشگاهی و پیشیگرفتن آنان از مردان جامعه نمود یافته است که لزوم بحث مدیریت زنان را بیش ازپیش مطرح میکند .ورزش به ساختار اجتماعی بیشتر کشورهای جهان گره خورده و چشم انداز منحصر به فردی فراهم می کند.زنان از دیرباز با مسائل و مشکلات اجتماعی زیادی مواجه بوده اند که ازجمله می توان به فقدان فرصت و امکان برای انجام فعالیت ورزشی یا ممنوعیت پرداختن به آن در تاریخی نه چندان دور، باورهای نادرست فرهنگی در جامعه، تبعیض رسانه ها در خصوص پوشش خبری ورزش زنان، عدم تمایل حامیان مالی از ورزش زنان و غیره اشاره کرد، البته در مقایسه با گذشته، ورزش زنان پیشرفت های خوبی داشته است؛ورزش در جایگاه یک صنعت، جزء بزرگ ترین صنعت های جهان محسوب می شود و بر صنایع دیگر از جمله آموزش و پرورش و گردشگری تاثیر می گذارد که خود آنها هم بر کلیه امورتمرکز یک پارچه ای دارند. ورزش را معمولا درسازمان ها، افراد یا دولت هایی آغازمی کنند که هم درحوزه ی اقتصادی وهم اجتماعی حضور موثری دارند.

نویسندگان

فاطمه سامی

لیسانس حسابداری