تحلیل و بررسی رنگ و فرم در نقاشی های واسیلی کاندینسکی هنرمند قرن بیستم

وقتی قدرت بیان یک رنگ با شکل متناسب خود هماهنگ شود تاثیر قوی تری از نظر بصری ایجاد خواهد کرد و بالعکس. در آثار تجسمی ارتباط میان شکل و رنگ همواره مورد توجه هنرمندان بوده است. واسیلی کاندینسکی هنرمند معاصر سبک انتزاعی سعی کرده با تکیه بر خلوص رنگ ها به ویژه رنگ های اصلی از شکل های خالص بهره ببرد و به هماهنگی در شکل و رنگ دست یابد. کاندینسکی استدلالی که از فرم و رنگ دارد این است که فرم(شکل) و رنگ خودشان عناصر مناسب را بیان شور و عاطفه به وجود می آورند؛ همانند نواهای موسیقیایی که مستقیما در روح اثر می گذارد، فرم و رنگ همان کار را انجام می دهند، و تنها چیزی که لازم است ترکیب فرم و رنگ در یک ترکیب بندی تا به گونه ای مناسب شور و هیجان درونی را بیان کند و در حد کفایت با بیننده ارتباط برقرار نماید. فرم خودش بیانگر معنای درونی است و اگر هماهنگی رنگی ایجاد گردد میزان این بیانگری تشدید می شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی همراه با مطالعات کتابخانه ای، نوع تحلیل آن موضوعی فرم و نقش می باشد و دو اثر کاندینسکی «ترکیب بندی شماره هشت»، «فوگ» مورد تحلیل و بررسی قرار داده خواهد شد. نتیجه پژوهش نشان می دهد مهم ترین جنبه ی کار کاندینسکی حضور پر قدرت معنویت و عرفان درکارهای اوست و با استفاده از شکل و رنگ دنیای تصویری خاصی می آفریند که وجه عاطفی و احساسی رنگ و شکل، ریتم غالب آن است.

کلیدواژه ها:

رنگ ، فرم(شکل) ، واسیلی کاندینسکی ، تحلیل ، هنر انتزاعی