خوانش روانکاوانه داستان کوتاه "سه قطره خون" اثر صادق هدایت با استفاده از مفهوم "سنتوم" در تحلیل پسیکوز های شیزوفرنی و پارانویا

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 400

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ASRUMA02_220

تاریخ نمایه سازی: 7 اردیبهشت 1401

چکیده مقاله:

از نظر روانکاوی، کار هنری را میتوان از چند جنبه بررسی کرد، یکی اینکه محتوای کار به طور کلی روانی تحلیل شود. دیگر اینکه یک یا چند شخصیت داستان و روابط آنها از نظر منش شناسی و انگیزه های ناخودآگاه و کشمکش های درونی آنها مورد توجه قرارگیرد. یا اینکه از طریق کندوکاو محتوا و تحلیل شخصیتها و به خصوص شخصیت اصلی داستان نقبی به شخصیت نویسنده و انگیزه های پنهان او بزنیم. زیرا هنرمند در لحظه ی آفرینش فراتر از آرزوها، انگیزه ها، احساسها و کشمکشهای پنهان و آشکار خودنمیرود. متون روانکاوی و روانشناسی بر ادبیات و هنر تاثیر گذاردهاند که کمتر کار ادبی عمده ای است که از این تاثیر بی بهره باشد.این تاثیر، چه در فرم چه در محتوا (ولی بیشتر در محتوا)، به اندازه ای است که امروزه گاه نمیتوان ادبیات و روانکاوی را از هم جدا کرد. داستان "سه قطره خون" واقعیات اجتماعی زمان خود را بازتاب میدهد و ناتوانی شخصیتهای آن را در زیر سیطره ساختارهای میل و قدرت آشکار میسازد. در میان داستان های هدایت "سه قطره خون" از جایگاه ویژه و خاصی برخوردار است.به عقیده بسیاری از منتقدان ادبی، سبک داستان پردازی هدایت در این داستان، نمونه تمام عیار سبک داستان نویسی خاص اوست.این داستان با درون مایه رازآلود و سمبلیک خود و ساختار پاره پاره و نامنسجم و روایت های گسیخته از وقایع نامرتبط، به خوبی نمایانگر نگرش خاص نویسنده به جهان پیرامون و همچنین جهان بینی ذهنی اوست . درواقع هدایت در این داستان با استفاده از عناصر سورریالیستی و مدرنیستی، پیرنگی نامتعارف و بدیع خلق کرده است که به وسیله آن نگرش ابهام آلود و شک گرایانه خود به رویدادهای جهان هستی را به تصویر می کشد . نظریه میل در اندیشه روانکاوی لکان به تحلیل جنون و رانه های منجر به پسیکوز کمک می کند و نظریه آژانسمان در نظریه ژیل دلوز هم به درک تازه ای از کلیت داستانی مبتنی بر شدن و رویداد یاری می رساند.

نویسندگان

یونس یونسیان

دانشجوی دکتری رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه تهران

عفت عبدالهی

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه شاهرود