مریم سمیعی - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد

هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک تفکر مدیران آموزشی با خلاقیت و رضایت شغلی معلمان دوره اول متوسطه ناحیه یک شهر خرم آباد می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی است . ابزار گردآوری اطلاعات سه پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر(۱۹۹۲)، خلاقیت دکتر سلطانی (۱۳۸۸) و رضایت شغلی مینه سوتا(۱۹۶۷) است . اعتبار صوری و محتوایی پرسشنامه ها به وسیله نظرات متخصصان و اساتید دانشگاهی تایید شد و آلفای کرونباخ برای سه پرسشنامه به ترتیب ۷۵% ، ۸۵% و۹۲% می باشد. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر طبقه ای نسبی است . جامعه آماری تحقیق معلمان دوره اول متوسطه ناحیه یک شهر خرم آباد است که تعداد آنها طبق آمار اخذ شده از آموزش و پرورش ناحیه یک شهر خرم آباد ۶۳۰ نفر می باشد که با توجه به جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه ۲۴۲ نفر انتخاب شده است . برای تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از شاخص های فراوانی ، درصد فراوانی ، درصد فراوانی تجمعی و رسم نمودارها و در بخش آمار استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون به منظور تعیین رابطه ی میان متغیرها، آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها و جهت تحلیل داده ها از آزمون های رگرسیون خطی و چندگانه با بهره گیری از نرم افزار SPSS ۱۹ استفاده شده است . نتایج پژوهش نشان داد بین سبک تفکر مدیران آموزشی با خلاقیت معلمان دوره اول متوسطه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، هم چنین رابطه بین سبک تفکر مدیران آموزشی با رضایت شغلی معلمان نیز مثبت و معنادار می باشد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد سبک تفکر آزاد اندیش با بیشترین تاثیر به میزان ۵۸ درصد بر خلاقیت معلمان تاثیر مثبت و معنادار دارد. سبک تفکر قضایی با بیشترین تاثیر به میزان ۱۲ درصد بر رضایت شغلی معلمان تاثیر مثبت و معنادار دارد.

سبک تفکر مدیران، خلاقیت معلمان، رضایت شغلی معلمان