رابطه نیازهای اساسی با افکار خودکشی در دانشجویان

هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ی نیازهای اساسی شامل نیاز به بقا، نیاز به عشق و احساس تعلق، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی و نیاز به تفریح با افکار خودکشی در دانشجویان بود. این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود، گروه نمونه این تحقیق شامل ۱۳۰ نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مرکز (۹۶ نفر زن (۷۳/۸) و ۳۴ نفر مرد (۲۶/۲)) که به صورت در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه ی نیازهای اساسی، پرسشنامه افکار خودکشی بک استفاده شد ضریب همبستگی چندگانه بین متغیر های پیش بین و متغیر ملاک برابر با ۰/۴۴۹ بود. همچنین مقدار ضریب تعیین (مجذور R) برابر با ۰/۲۰۲ است که نشان دهنده میزان تبیین واریانس و تغییرات افکارخودکشی براساس نیاز به محبت، نیاز به آزادی، نیاز به بقاء، نیاز به قدرت و نیاز به تفریح است. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون چندگانه می توان نتیجه گرفت که نیاز به تفریح ونیاز به قدرت می توانند به شکل منفی و نیازبه آزادی به شکل مثبت و معناداری افکارخودکشی را دردانشجویان پیش بینی کنند، ولی نیاز به بقاء ونیاز به محبت اثر معناداری در پیش بینی افکارخودکشی نداشتند. با توجه به رابطه معنادار نیازهای اساسی با افکار خودکشی، به علاوه اینکه ارضای نیازهای اساسی به شکل مسئولانه و بدون آسیب زدن به خود و دیگران حس خشنودی و رضایت از زندگی را به ارمغان می آورد، بدیهی است که سنجش نیازها و آموزش ارضای صحیح و مسئولانه آنها می تواند در پیشگیری از افکار خودکشی موثر باشد.

کلیدواژه ها:

نیازهای اساسی ، افکار خودکشی ، دانشجویان ، تئوری انتخاب