رویکرد سنت اسلامی از حکمرانی مطلوب درتطبیق با حقوق بین الملل

از نگاه اسلام، حکومت یکی از عناصر اصلی در فراهم نمودن کمال انسان می باشد لذا فهم ابعاد سیاسی و اجتماعی آن از منظر قرآنی مهم می باشد بدین نحو که از معنای دقیق حکمرانی در تعالیم اسلام، شاخص های حکمرانی مطلوب با مطالعه آیات قرآن کریم مهم می باشد و البته »عدالت« به عنوان یک رویکرد مهم در حکومت امروزه و همچنین پارادایم »حکمرانی خوب«به عنوان یک شیوه رایج و مسلط برای اداره جامعه در سطح جهانی می باشد. در نگاه رایج متاثر از نظریه واقع گرایی، حقوق بین الملل صرفا ابزاری مدرن در خدمت قدرتهای بزرگ است تا دستیابی به اهداف آنان؛ قانونی جلوه کند و رعایت و احترام تا زمانی معتبر است که برای منافع ملی سودآور باشد. در واقع پشت نقاب زیبا و فریبنده حقوق بین الملل سیاستهای مداخله گرانه و منافع خودخواهانه پنهان است. در مقابل شاخه سولیداریسم مکتب انگلیسی بدون انکار نقش محوری حاکمیت دولتها، درشکل گیری اجماع جهانی بر هنجارهای حقوق بینالملل وکمرنگ شدن خط فاصل میان جامعه داخلی و بین المللی تمرکز دارد و به عنوان یکی از پایه های نظری پارادایم حکمرانی خوب، با تاکید برهنجارهای حقوق بین الملل بشر دولتها را به سمت رعایت استانداردهای حکمرانی سوق میدهد. بنابراین، در این تحقیق، ابتدا اخلاق و حکمرانی خوب و حکمرانی شایسته و نقش اخلاق اسلامی در حکمرانی خوب وشاخصهای آن با روش »توصیفی - تحلیلی« بررسی خواهیم نمود و سپس حکمرانی خوب و شاخص های آن در پرتو حقوق بین الملل در تطبیق با شاخص های دینی و اسلامی از حکمرانی خوب مورد مطالعه تطبیقی قرارخواهد گرفت.

کلیدواژه ها:

رویکرد اسلامی ، فلسفه اخلاق ، حکمرانی مطلوب ، حقوق بین الملل.