CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

اصول اساسی توسعه پایدار

عنوان مقاله: اصول اساسی توسعه پایدار
شناسه ملی مقاله: JR_SEPEHR-13-52_008
منتشر شده در در سال 1383
مشخصات نویسندگان مقاله:

رستم صابری فر (مترجم) - عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور

خلاصه مقاله:
معمولا ایده های عالی، ایده هایی ساده اند. درحالی که تجزیه و تحلیل خاص هر موضوع با اهمیتی، لزوما با پیچیدگی و دشواری همراه است. مفاهیم بنیادی که در بطن یک پارادایم قدرتمند نهفته است، به طورنسبی قابل فهم ترند، آرا و عقایدی که بر میلیونها فرد اثرمی گذارند و سیاست ملل را رهبری میکنند( درحوزه علوم اجتماعی) باید مورد پذیرش تمام افراد عادی جامعه باشند، نه اینکه فقط مورد قبول نخبگان آنها قرارگیرد. تنها چنین اندیشه هایی نهادها را از سطحی محلی تا جهانی شکل می دهند و تبدیل به بخشی از میراث انسانی می شوند. یعنی اصول و چارچوبی که زندگی ما براساس آن تعریف و تحریر می شود. در اوایل نیمه دوم قرن بیستم، چنین مفهومی از توسعه وجود داشت. در آن زمان معنایی که در حال حاضر از توسعه داریم، به ندرت قابل مشاهده بود. ساختار امپریالیستی و مستعمراتی که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بر دنیا مسلط بود، فرصت چندانی را برای پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی در نقاطی که امروزه کشورهای درحال توسعه نامیده می شوند فراهم نمی کرد. نواحی مستعمراتی تنها به عنوان تامین کننده اصلی مواد خام ارزان و نیروی کار فراوان و از جمله تامین برده (در اواسط قرن نوزدهم) عمل می کردند.  در کشورهای غنی تر اروپا، امریکای شمالی و ژاپن، رشد اقتصادی عمدتا برپایه اهدافی مانند پیشرفت و نوسازی مبتنی بود. ولی توجه چندانی به مقولاتی مانند برابری و عدالت اجتماعی نشان داده نمی شد. فقر مهلک، ضعف و فقدان، نظام تامین اجتماعی در اروپا و ایالات متحده در اثنای رکود بزرگ اقتصادی نشان داد که حتی در این کشورها، سیاست (و برنامه ریزی) در راستای تامین نیازهای عامه مردم نمی باشد. در پایان جنگ جهانی دوم، درک جمعی از مسائل و سیاستها دچار تغییر و تحول گردید. بهبود اوضاع و شرایط اقتصادی و اجتماعی برای اکثریت، تبدیل به دغدغه اصلی دولتها شد و با حذف نظام روابط استعماری این وضعیت به ملل فقیرتر نیز تسری یافت. توسعه اقتصادی به همراه ضمائم اجتماعی و نهادیش در سیاست و نظریه پردازی و همینطور جنگ سرد بین دو قطب کاپیتالیستی و کمونیستی از جایگاه مهمی برخوردارشد به طوری که راجربک هوس، از مورخان بزرگ علم اقتصاد چنین عنوان داشته است: «توسعه اقتصادی به مفهوم امروزی آن، تا پیش از دهه ۱۹۴۰ وجود نداشت. این مفهوم با توجه به آنچه که هم اکنون از آن استفاده میگردد مربوط به نواحی و کشورهایی است که در مقایسه با دیگران کمتر توسعه یافته اند. براین اساس، این اعتقاد متداول است که این کشورها اگر بنا نیست در مقایسه با بقیه، فقیرتر از هم اکنون گردند، بایستی به طریقی توسعه پیدا کنند.»

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1389815/