ضدزیبایی شناسی در هنر اسلامی
محل انتشار: اولین همایش ملی علوم انسانی وحکمت اسلامی
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 199
فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
NCHIW01_465
تاریخ نمایه سازی: 30 دی 1400
چکیده مقاله:
در نوشته های فلسفی و متون انتقادی هنر معاصر، ضدزیبایی اصطلاحی نوپاست که از دهه ی ۸۰ قرن بیستم به صورت پرکاربرد وارد دامنه ی واژه شناسی مرتبط با مطالعات نظری هنر شده است. مبنای اصلی ظهور و توسعه کاربرد این اصطلاح در کنار بسیاری از واژگان دیگر، مانند موقعیتهای بدون حسگرایی غیر،زیبایی و یا شرایط کریه و ناخوشایند، قیامی برعلیه زیبایی شناسی رایج در تاریخ فلسفه در دوران پس از-زیبایی شناسی است. طی دهه های اخیر نظریه پردازان و پژوهشگران هنر اسلامی به این نتیجه رسیده اندکه زیبایی شناسی رایج در هنر غرب، مخصوصا آنچه در گفتمان هنر دوران مدرن، پس از رواج این اصطلاح در پی انتشار کتاب الکساندر بومگارتن از اواسط قرن ۱۸ میلادی رواج پیداکرده است، منطبق با وجوه شناخت شناسی و وجودشناسانه هنراسلامی و مورد استفاده برای شناخت و تحلیل آثار هنر اسلامی نیست. لذا متفکرین و منتقدان هنر اسلامی همواره به جای معیار قرار دادن مولفه ها و معیارهای زیبایی شناسی، برمبنای شاخصه های حکمت هنر اسلامی به طرح نظرات خود در ارتباط با آثار هنر اسلامی میپردازند. ضدزیبایی شناسی دارای مولفه هایی است که آن را در مقابل زیبایی شناسی قرار می دهد، از جمله طرد حس گرایی و التذاذ حسی حاکم بر زیبایی شناسی و نامعتبر دانستن داوری زیباشناختی ذهن گرایانه (ذوقی) مبتنی بر احساس لذت که محوریت دیدگاه های فیلسوفانی همچون کانت است. با بررسی دو شاخصه نفی حسگرایی و ذهنگرایی میتوان نقاط اشتراک حکمت هنر اسلامی و ضدزیبایی شناسی را مورد سنجش قرار داد و جنبه های ضدزیبایی شناسانه هنر اسلامی را شناسایی کرد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
مطهر رادی
مربی گروه هنر، دانشکده هنر، معماری و شهرسازی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.