مشکلات تنظیم هیجانات در بیماران آسیب مغزی خفیف در مقایسه با افراد سالم

مقدمه: اختلالات هیجانی بیماران مبتلا به آسیب مغزی تاثیر به سزایی بر پیامد بازتوانی آن ها دارد. بنا بر این این پژوهش، به بررسی ارتباط بین آسیب تروماتیک مغزی با مشکلات تنظیم هیجانات و مقایسه مشکلات تنظیم هیجانات افراد آسیب دیده مغزی با افراد سالم پرداخته است. مواد و روش ­ها: این پژوهش به صورت مطالعه کوهورت بر روی بیماران با ترومای خفیف(TBI) بستری در بیمارستان شهید بهشتی کاشان و افراد سالم مراجعه کننده به همان بیمارستان انجام شد. در این پژوهش از مقیاس دشواری در نظم بخشی هیجانی(DERS)، مقیاس­ عاطفه مثبت و منفی(PANAS) همراه با اطلاعات دموگرافیک بیماران و پرسش نامه مربوط به اطلاعات عصب شناختی آن ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون t مستقل، کای دو و آنالیز رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شد. یافته­ های پژوهش: نتایج این مطالعه نشان داد میانگین و انحراف استاندارد تنظیم هیجانی در گروه BI ۸/۲۱±۶/۱۱۲ و در گروه کنترل برابر ۱۴±۹۳ بود(P<۰.۰۰۱)، هم چنین مقایسه  بیماران تروماتیک مغزی خفیف و گروه افراد سالم از نظر  PANAS نشان داد که تفاوت معنی داری بین آن ها وجود دارد(P<۰.۰۰۱). آنالیز رگرسیون خطی نشان داد متغیرهای گروه(TBI، شاهد)(β=۲۰.۴, P<۰.۰۰۱)، سن(β=۰.۳۳۹, P=۰.۰۱)، داشتن سابقه خانوادگی اختلال روانی در بستگان درجه ۱ (β=-۹.۴۱۹, P=۰.۰۱)، وضعیت اقتصادی(β=۶.۱۰۸, P=۰.۰۴) و داشتن سابقه بیماری زمینه ای(β=۱۵.۰۱۴, P=۰.۰۰) به عنوان پیش گو کننده مشکلات تنظیم هیجانات می باشند. بحث و نتیجه گیری: تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره در این تحقیق نشان داد که مهم ترین متغیر تاثیرگذار بر دشواری در تنظیم هیجانات، قرار گرفتن در گروه بیماران می باشد. توانبخشی شناختی یکی از ضروریات مداخلات درمان های روان شناختی در بیماران تروماتیک مغزی است.