پدیدارشناسی عاطفه در ادبیات داستانی مقاومت با نگاهی بر رمان پل معلق
محل انتشار: پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت، دوره: 5، شماره: 2
سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 167
فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JLCR-5-2_012
تاریخ نمایه سازی: 1 آذر 1400
چکیده مقاله:
در این مقاله، رمان پل معلق نوشته محمدرضا بایرامی با رویکرد عاطفی، تحلیل پدیدارشناختی شده است. داستان های مقاومت از بسترهای مناسب برای بازنمایی کارکردهای عناصر غنایی به عنوان هنری ترین شکل بروز عواطف انسانی است؛ بنابراین، می توان با بررسی عواطف از نظر پدیدارشناسی، ماهیت و ویژگی های احساسات انسانی و جایگاه و ارتباط آن را با رویداد ها و تجارب عاطفی شناخت و از رمان و عناصر غنایی آن، واکاوی زیربنایی و هستی شناختی به دست داد. روش تحقیق، مبتنی بر توصیف معناشناختی رفتار ها و عواطف براساس روی آورد و محتوای آن هاست که عناصر هریک از فرایند ها، استخراج شده و جایگاه آن ها در تقویم معنا، تحلیل و دسته بندی شده است. عواطف در رما ن، در پس بنیان های شناختی و نگرشی شخصیت ها، از دو دیدگاه پدیدارشناسی کلاسیک و نو تحلیل شده است؛ نخست با واکاوی محتوا و انگیزه های کنش ها و تجارب زیسته، تشابهات و افتراقات فکری و احساسی آن ها در قالب سوبژکتیویته و شخصی، و انترسوبژکتیویته و همدلانه به دست آمده، و دوم با استفاده از مبانی پدیدارشناسی نو که بنیاد علمی تری نسبت به عواطف دارد به شیوه های بیان احساسات از نظر انعکاس حالت های تاثری و نقش آن در ایجاد فضا های عاطفی در رمان و تاثیر بر مخاطب، پرداخته شده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سیده زیبا بهروز
دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
اسحاق طغیانی
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان