بررسی چهار الگوی روش‎شناختی در علوم انسانی میان‎فرهنگی با تاکید بر آرای ویمر، کیمرله، مال و ولش

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 140

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_MTOD-27-107_004

تاریخ نمایه سازی: 11 مهر 1400

چکیده مقاله:

دغدغه اصلی فلسفه میان‎فرهنگی مفاهمه یا تحقق فهم مشترک میان انسان‎هاست. در ادامه این سوال مطرح می‎شود که این مفاهمه باید با چه روش و اسلوبی تحقق یابد. تکنولوژی ارتباطات جمعی، مهاجرت و وابستگی‎های اجتماعی و اقتصادی و ارتباطات گسترده علمی موجب شده است که انسان امروز به جای برخورداری از هویت واحد و یکپارچه، ماهیت چهل‎تکه و متکثر داشته باشد. بنابراین انتظار می‎رود که رشته‎های علوم انسانی خود را با تعاریف میان‎فرهنگی از هویت انسانی و ارتباطات بشری سازگار کنند. در این راستا سه الگوی روش‎شناختی پولی لوگ، دیالوگ و هرمنوتیک آنالوژیک به ترتیب با رجوع به آثار دست اول ویمر، کیمرله و ادهر مال −که برای تحقق علوم انسانی میان‎فرهنگی ارائه شده است− تبیین می‎شود. هر سه الگو شرط تحقق مفاهمه تمام‎عیار را گفتگو می‎دانند. در ادامه با بیان ایده فرافرهنگی از ولفگانگ ولش به موانع موجود در رویکرد میان‎فرهنگی برای رسیدن به مفاهمه کامل پرداخته می شود. به نظر می‎رسد که این الگوها به نوعی مکمل یکدیگر هستند و با اینکه در نفی مطلق‎انگاری[۱] و انحصارگرایی فرهنگی و لوازم آن اتفاق نظر دارند، ولی هرکدام از زاویه‎ای خاص به موضوع می‎نگرند. [۱]. Aosolutismus

نویسندگان

علی سنایی

استادیار دانشگاه سمنان، گروه ادیان وعرفان

رضا دهقانی

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- کارشاس و پژوهشگر