پژوهشی فلسفی درباب نقش رسانه ای هنرگرافیک بر اساس نظریه صنعت فرهنگ مکتب فرانکفورت
محل انتشار: دوفصلنامه شناخت، دوره: 12، شماره: 2
سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 140
فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_KJSB-12-2_006
تاریخ نمایه سازی: 24 شهریور 1400
چکیده مقاله:
رسانه و تاثیر آن بر فرهنگ از موضوعات موردتوجه اندیشمندان مکتب فرانکفورت بوده است. خط فکری و تحقیقی آنان بر اساس نقد وضعیت انسان معاصر از وجه خرد و کلان به بیان نظریه هایی درباره ظهور و نفوذ سرمایه داری انجامید. آنان با نگاه انتقادی سلطه نظام سرمایه داری در ارتباطات، فرهنگ و هنر را به شکل نظریه ای تحت عنوان «صنعت فرهنگ» مطرح کردند. این نظریه پردازان با تحلیل فرهنگ در جامعه صنعتی به این نتیجه رسیدند که وسایل ارتباط جمعی باعث درهم آمیختگی هنر، فلسفه و اقتصاد شده و ارزشهای فرهنگی را به شکل کالای مبادلاتی درآورده اند. همچنین در مطالعه هنر از دیدگاه انتقادی مکتب فرانکفورت دو نوع هنر مطرح می شود: هنر اصیل و هنر بازتولید پذیر و مصرفی. گرافیک به عنوان هنری بازتولید پذیر، علاوه بر این که واجد جنبه زیباشناسانه است، به دلیل مناسبات اقتصادی سرمایه داری معاصر در قلمرو رسانه سهم زیادی در تبلیغات و گسترش نظام سرمایه داری داشته و به عنوان هنری در عرصه رسانه در نظام اقتصادی جایگاه خود را تثبیت کرده است. در این پژوهش سعی شده ضمن توجه به جنبه های هنری گرافیک، با رویکرد انتقادی، نقش رسانه ای آن را، به عنوان یکی از مهم ترین عوامل اطلاع رسانی و نشر دانش اجتماعی، در بستر صنعت فرهنگ بررسی کنیم.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
آذر رهنما
گروه فلسفه هنر، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
محمد رضا شریف زاده
گروه فلسفه هنر، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :