نظریات لیبرال دموکرسی در اندیشه سیاسی نظریه پردازان

بخشی از جهان امروز ، زیر حاکمیت لیبرال دموکراسی یا دموکراسی لیبرال قرار دارد. اما هنوز هیچ تعریف جامعی از لیبرال دموکراسی وجود ندارد. لیبرال دموکراسی آخرین آرزوی انسان عصر جدید برای ایجاد حکومتی است. که در سایه آن انسان به نهایت رشد وتعالی رسیده و از حداکثر رفاه و آزادی برخوردار شود. نظریه لیبرال دموکراسی از لیبرالیسم به عنوان محتوا و دموکراسی به مثابه روش یا ارزش تالیف یافته است بخش لیبرالیستی نظریه لیبرال دموکراسی به دنبال جدایی قاطع سیاست از جامعه می باشد. بخش دموکراتیک این نظریه ، به چگونگی دخالت مردم در سرنوشت اجتماعی – سیاسی برمی گردد. لیبرال دموکراسی نه دموکراسی است و نه لیبرالیسم ؛ بلکه لیبرال دموکراسی ترکیبی از برخی از ویژگی های دموکراسی و لیبرالیسم را به تنهایی در خود دارد و در عین حال ، تفاوت هایی بین نظام لیبرال دموکراسی و دموکراسی و لیبرالیسم به چشم میخورد. از نگاه اندیشمندان همزیستی لیبرالیسم و دموکراسی امکان پذیر نیست. لیبرال دموکراسی با توجه به ریشه های تاریخی و اجتماعی آن در فردگرایی ملکی ؛ عیب و ایراد های فراوان دارد. تعارض بین آزادی و برابری ، یکی از مهم ترین تعارض هایی است که در فلسفه سیاسی غرب و در اندیشه و نظام لیبرال دموکراسی وجود دارد. بدین سان شاید بتوان لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ سیاسی و پایان تاریخ نظام های حکومتی دانست.

کلیدواژه ها:

لیبرال دموکراسی ، لیبرالیسم ، دموکراسی ، آزادی و برابری ، فردگرایی