نگاهی به اندیشه اصلاح دینی از نگاه نهج البلاغه

اصلاح دینی یاهمان زدودن خرافات ازچهره دین پیشینه ای به پهنای خود دین دارد، ولی نمود اصلی آن درماجرای کلیسا واعتراض افرادی مانند مارتین لوتربود.اصلاح دینی دراسلام هم طرفدارانی داردواهمیت بررسی آن ازاین جهت است که اسلام دین کامل وجامعی ست که اصلاح دینی درآن مردود و ناپسند است وبه هیچ وجه قابل مقایسه باادیان دیگرنسیت.اینکه آیااصلاح دینی که درمسیحیت انجام شد، به همین شکل در اسلام قابل اجراست؟یا یااینکه نظرنهج البلاغه درمورد اصلاح دینی چیست؟رامی توان مورد بررسی وتحلیل قرار داد وگفت تحریف هائی که درمسیحیت شده بود، مستلزم این بودکه اصلاحاتی صورت گیرد و مردم از سیطره کلیسا رها شوند، اما در مورد اسلام چون ما اعتقاد داریم تحریف در قرآن رخ نداده پس اصلاح دینی به شکلی که درمسیحیت رخ داد ،در اسلام امکان بروز ندارد،نهج البلاغه هم اصلاح دینی را به شکلی که ذکر شد برنمی تابد به وبه ویژگی های اسلام ،قرآن،پیامبر واهلبیت اشاره می کند، که می توان نتیجه گرفت این اشاره ها تلویحا بحث اصلاح دینی در اسلام را به کلی منتفی می داند، یعنی دینی که این ویژگی ها را دارد نمی تواند نیازمند به اصلاح دینی توسط افراد باشد.دراین مقاله به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا بحث اصلاح دینی ازنگاه نهج البلاغه را بررسی کرده ایم و بعنوان نمونه بخش هائی از نهج البلاغه را بعنوان شاهد ذکرکرده ایم. از جمله خطبه ۱۹۸ نهج البلاغه: همانا این اسلام دین خداوندی است که آن را برای خود برگزید وبا دیده عنایت پروراند و بهترین آفریدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد، پایه های اسلام را بر محبت خویش استوار کرد و ادیان و مذاهب گذشته رابا عزت آن خوار کرد و باسربلند کردن آن سایر ملت هارا بی مقدار کرد و با نیرومند ساختن آن ارکان گمراهی را در هم کوبید و تشنگان را با چشمه زلال آن سیراب کرد.

کلیدواژه ها:

نهج البلاغه ، علی علیه السلام ، اندیشه ، اصلاح دینی