مفهوم آزادی در نظریه سیاسی تامس هابز و ژان- ژاک روسو

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 981

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SPCONF06_0026

تاریخ نمایه سازی: 1 تیر 1400

چکیده مقاله:

مفهوم آزادی یکی از مهم ترین نقاط اشتراک میان شاخه های سنتی فلسفه نظری و عملی است. آزادی یکی از علایق نظری است زیرا ما می توانیم به این فکر کنیم که آزادی چیست، و اینکه آیا ما قادر به آزاد بودن هستیم یا نه. این علاقه عملی به این دلیل است که ما قادر به آزاد بودن هستیم، و این آزاد بودن برای ما مطلوب است که به گونه ای زندگی کنیم که این قابلیت به طور کامل تحقق یابد. تفکر در مورد آزادی، بیان می کند که شرایط درک آن نه تنها تحولات اجتماعی و سیاسی خاص بلکه عمل خود فلسفه را نیز شامل می شود. به عبارت دیگر، فلسفه بطور غیر مستقیم آزاد است: فلسفه به طور غیر مستقیم با بیان شرایط اجتماعی و سیاسی تحقق آن نقش دارد؛ اما فلاسفه نیز مستقیما به آزادی کمک می کنند زیرا آزادی تنها چیزی نیست که فلاسفه به آن فکر می کنند بلکه چیزی است که از طریق تفکر فلسفی تولید می شود. به اعتقاد هابز برای رسیدن به چنین اصولی انسان ها باید در کنار هم در صلح و آرامش زندگی کنند. و تحقق چنین امری مبتنی بر یکسری عواطف انسانی است که فقط با پایبندی به اصول و قوانین دست یافتنی است. روسو اندیشمند فرانسوی بردگی و استعمار را مخالف طبع انسان دانسته و ترک آزادی را مساوی با ترک انسانیت دانسته است. نام روسو اغلب به آرمانی۵گر خردگریز از طبیعت خالص، وحشی و انسان طبیعی ابتدایی ارتباط دارد. اما فراتر از همه اینها او فیلسوف سیاسی پیچیده ای است که شکل معینی از دولت را مطرح می کند که پیش شرط آزادی انسان در چارچوب یک جامعه مدرن است.

نویسندگان

خشایار بوربوری

دانشجوی دکتری علوم سیاسی، گروه علوم سیاسی، واحدکرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران.