تفکری تاملی پیرامون درک وجود خدا در زندگی و نقش آن در آرامش سیستم عصبی انسان

مقدمه: وجود ناملایمات در زندگی دنیایی، امری ناگزیر بوده که هر انسانی آن را در زندگی خود تجربه می کند. اگر چهعجین شدن زندگی دنیایی با تلخی ها و شیرینی ها، امری ذاتی و جزو خصایص عالم دنیاست، اما در علم انسان شناسی، علمالهیات و علوم زیستی، برخوردار بودن انسان از قدرت فوق دنیایی برای مقابله بر مشکلات روانی و عصبی، امری ثابت و حقیقیتلقی گردیده است.روش بررسی: این پژوهش به روش اسنادی- کتابخانه ای انجام شده است.نتایج و بحث: بررسی های به عمل آمده حکایت از آن دارد که خصیصه ی مشکلات زندگی، به انزوا کشاندن و برهم زدنسیستم عصبی انسان می باشد، در حالی که در درون انسان، سیستم فطرت یا وجدان قرار داده شده که به طور مستقیم باخالق خود ارتباط می گیرد. احساس و درک حضور خداوند در زندگی باعث برخورداری انسان از آرامش حقیقی و اعتماد بهنفسی می شود که در برابر مشکلات زندگی و خلاهای وجودی خود، فارغ آمده و نگذارد تا این مسائل، آرامش درون او را بهنا امیدی و بد بینی مبتلا سازد.نتیجه گیری: طبق آموزه های اسلامی، منشا تمام آسیب های عصبی و روحی در انسان، از فاصله گرفتن وی از اصل خویشیعنی خداوند سرچشمه می گیرد. انسان الهی بخاطر پر شدن ظرفیت وجودیش از وجود خداوند، بروز مشکلات را به گونه ایمثبت و در جهت آرامش خود تعریف می نماید و مواجهه شدن وی با ناملایمات زندگی، هرگز تغییری در سیستم عصبی ویبوجود نمی آورد. آن چه که سیستم عصبی انسان الهی را دچار دگرگونی و التهاب می کند، فاصله گرفتن و کمرنگ شدن نوروجودی خداوند در زندگی وی می باشد.

کلیدواژه ها:

خدا ، انسان ، زندگی ، سیستم عصبی ، آرامش