بررسی شخصیت های پست مدرن در ادبیات نمایشی از منظر زیبایی شناسی اگزیستانسیالیستی بامطالعه موردی نمایش مرد بالشی از مارتین مکدونا

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,292

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LLCSCONF07_014

تاریخ نمایه سازی: 18 اردیبهشت 1400

چکیده مقاله:

انسان همواره به نوعی از بودن نیاز دارد تا خوانده شود تا دیده شود و تا حضورداشته باشد، به طورکلی مسئله حضور درواقع مسئله ی چگونه بودن است و همین امر باعث آن خواهد که انسان از شئ شدگی و تبدیل به جسمی پیش بینی پذیر که تنها حضورش در بودنش است متفاوت شود و حضور انسانی را وابسته به چگونه بودن تعریف کند. هیچ انسان و به طبع آن شخصیت نمایشی وجود ندارد که دارای تعریفی نباشد و چگونگی حضورش بی معنی باشد اما در این میان تعداد بیشماری از آنها دارای تعریف های دیکته شده و یا آشنا هستند که هیچ اختیاری برای تعیین چگونه بودن خود ندارند. آنها قابل پیش بینی هستند آنها نمی توانند ماهیت خود را بر حضورشان دیکته کنند و حضور آنها است به ماهیتشان تعریف خواهد بخشد. شخصیت اگزیستانسیال برعکس این روند را طی می کند به این معنی که ماهیت بر حضورش مقدم است یعنی چگونه بودن (با آزادی انتخاب) به بودنش تعریف می بخشد و او را صاحب شخصیتی منحصربه فرد می کند که آزادانه دست به انتخاب می زند که چگونه باشد و چگونه به جهان پیرامون خود معنا ببخشد.شخصیت پست مدرن نیز در برابر تعریف های فرموله شده و از پیش تعیین شده مقاومت می کند او با آزادی دست به انتخاب می زند که چگونه حضورداشته باشد و چه اهدافی را چگونه دنبال کند. شخصیت پست مدرن با انتخاب نحوهی حضور خود باعث بازتعریف جهان پیرامون خود می شود، اما این تعریف کاملا شخصی است و با تعاریف پیشین در متفاوت است چراکه شخصیت پست مدرن باآزادی و اختیار دست به انتخاب این چگونگی بودن زده است. از دیگر سو اختیار و آزادی در انتخاب چگونگی بودن مفهوم اصلی فلسفه اگزیستانسیالیستی را تشکیل می دهد. در این پژوهش سعی داریم این دو قطب متناظر را برابر یکدیگر قرار دهیم.

نویسندگان

آرمان امام جمعه

دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی دانشگاه سوره تهران