CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

نشانهشناسی باستان و تاثیر آن در شکلگیری مبحث دلالت

عنوان مقاله: نشانهشناسی باستان و تاثیر آن در شکلگیری مبحث دلالت
شناسه ملی مقاله: JR_WPH-15-60_004
منتشر شده در در سال 1398
مشخصات نویسندگان مقاله:

امین شاهوردی - دکتری فلسفه، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.

خلاصه مقاله:
در این مقاله، چگونگی شکلگیری نظریه دلالت و تاثیرپذیری اندیشمندان مسلمان در طرح و گسترش این مبحث مورد بررسی قرار میگیرد. برای این منظور، به آموزههای سه مکتب مهم یونانیای اشاره میشود که به بررسی و تحلیل نشانهها پرداخته و آموزههایشان در نویسندگان دورههای بعد موثر واقع شدند: نخست ارسطو بود که در ابتدای العباره و انتهای دفتر دوم تحلیل پیشین به بررسی نشانهها پرداخت؛ دودیگر پزشکان که نشانهها را ذیل دو دسته اصلی تقسیم میکردند و سدیگر رواقیان که نشانهها را به مثابه مدخل بحث از استدلالها مورد بررسی قرار میدادند. در دوره اسلامی، ابنسینا نخستین منطقدانی است که با تقسیمبندی انواع دلالت لفظی وضعی به بررسی دقیق دلالت روی میآورد و آموزههای وی که اغلب توسط دیگر منطقدانان تکرار میشود، عمدتا با توجه به گفتارهای ارسطو در ابتدای کتاب العباره شکل میگیرد؛ پس از ابنسینا، همگام با تصریح به دلالتهای لفظی طبعی در آثار خونجی و دیگر منطقدانان به پیروی از فخرالدین رازی، دلالتهای لفظی عقلی نیز در آثار ارموی، علامه حلی و قطبالدین شیرازی مورد اشاره میگیرند و قطبالدین رازی با بحث از دلالتهای غیرلفظی دامنه نظریه دلالت را گسترش داده و تعریف جدیدی از «دلالت» ارائه میکند؛ این تعریف جدید از دلالت و توجه به دلالتهای غیرلفظی را میتوان ناشی از مباحث ارسطو در دفتر دوم تحلیل پیشین و همچنین آموزههای رواقیان و پزشکان دوره باستان دانست که احتمالا از دو طریق، یعنی آثار متکلمان و شارحان منطق ارسطو بر منطقدانان دورههای بعد موثر واقع شدهاند.

کلمات کلیدی:
نشانهشناسی, نظریه دلالت, منطق رواقی, ارسطو, ابنسینا

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1189005/