چگونه توانستم به مقابله و شکست حس غرور در دانش آموزم به اوکمک کنم؟

زندگی مدرن عناصر و ابزارهایی را به انسان تحمیل کرده است که مستقیم و غیر مستقیم روابط خود را با دیگران تحت تاثیر قرار می دهد.در این فرایند انسان برای حفظ منافع خود و دفع خطر راهی جز،فربه کردن حس خودخواهی پیدا نکرده است.یکی از مهلک ترین خصیصه هایی که می تواند آسیب های جبران ناپذیری را به حیات دنیوی و اخروی انسان واردسازد همین حس غرور است.هرانسانی هر چقدرواقعیت ها را درک کند بیشتر و بهتر می تواند رشد نماید واستعداد های خودرا شکوفا کند.اما غرور یعنی ندیدن این حقیقت و واقعیت.رویارویی باحقیقت انسان را در مسیر رشد وپیشرفت قرار می دهدوتنها مانع بین انسان و حقیقت همین غرور است که گفته شده معنای اصلی آن فریب و نیرنگ است.غرور یک بیماری روانی است که می تواند در سراسر روح ریشه دوانده وتا سر حد مرگ آن را پیش برد،که در مراحل ابتدایی شکل گیری آن می توان با آموزه های اخلاقی ،رعایت هنجارها ،تربیت سالم و روش های آموزشی غیر مستقیم آن را از بین برد.نوشته ی حاضر یک تجربه ی تربیتی است که در یک مدرسه ابتدایی بر روی یک دانش آموز دختر پایه ی ششم با نام مستعارنرگس صورت گرفته است.در این نوشتار سعی بر این داشتم که تجربه ام را برای از بین بردن حس غرور و بهبود رابطه ی نرگس با همکلاسی ها جهت اشتراک گذاری با همکاران مکتوب کنم.ارایه ی راه حل هایی از قبیل :انجام فعالیت های گروهی در کلاس،ایجاد حس تعاون و همکاری در کارهای کلاسی،ارایه ی فیلم ها و انیمیشن ها ،قصه هایی بر گرفته از قرآن و راوایات،زمینه سازی جهت همکاری اولیا در امر آموزه های اخلاقی و... توانسته به تغیر رفتار در نرگس جهت مقابله با حس غرور کمک بسیار زیادی نماید.

کلیدواژه ها:

غرور ، آموزه های اخلاقی ، قرآن و روایات ، تربیت سالم