تحقق پذیری مفهوم نظم و خوانایی در معماری، از دیدگاه کریستوفر الکساندر بر الگوهای معماری

در نظريات كريستوفر الکساندر دو جريان فکري عمده و متمايز ملاحظه مي گردد. وي ايده هاي قبلي خود را به طور كامل ردنمي كند بلکه آنها را بسط و پرورش مي دهد. نظريه هاي وي ابتدا بر اساس خردگرايي دكارت پايه گذاري شد: مشکلات بهكوچکترين اجزا تقسيم و هر جزء جداگانه بررسي و در نهايت به راه حلي كلي منجر گرديد. بعدها در مسيري كاملا متضاد ومتفاوت گام نهاد، عرصه اي كه در آن توجه خاصي به رويکرد كل نگر مبذول داشت و اكنون توجه وي بيشتر به ابعاد تجربيفرآيندهاي طراحي معطوف است. او الگوهاي طراحي را پايه اي براي درک فضاهاي معماري و شهرهاي آينده در دستيابي بهكيفيتي زنده ميداند. كريستوفر الکساندر براساس ايده سرشت نظم، همه پديدههاي جهان هستي را تحت دو عنوان «ساختارهايزنده» و «ساختارهاي غيرزنده» مطالعه ميكند و به بررسي و شناخت الگوي ساختارهاي زنده با توجه به مفاهيم كليت يکپارچه و مراكز نيرومند مي پردازد. در اين پژوهش برآنيم تا با انجام مطالعات كتابخانه اي و اسنادي، ضمن آشنايي با اين نظريه پردازشهرسازي، به بررسي چارچوب هاي فکري و تئوري او در باب شهرسازي جديد بپردازيم. هدف از انجام اين امر آن است تانقطه نظرات و انتقادهاي سازنده وي پيرامون بحث حاضر مورد توجه، بررسي و ارزيابي قرار گرفته و تا حد امکان موارد مثبتو قابل تطبيق اين نظريات در شهرسازي معاصر كشور اعمال گردد.

کلیدواژه ها:

تحقق پذیري ، نظم ، خوانایي در معماري ، کریستوفر الکساندر