۱ . روسیه (گازپروم): مدل یکپارچگی تولید و توزیع گاز (بالادستی و پایین دستی) و تجمیع این دو امر در یک شرکت اتفاق افتاده است.
۲ . نروژ (استاتاویل): مدل ادغام؛ به معنای قرارگیری بخش توزیع گاز در دل شرکت تولیدکننده نفت و گاز انجام شده است.
هرچند در بررسی اولیه، تصور بر وجود دو مدل متفاوت مدیریت صنعت گاز در نروژ و روسیه بوده است؛ پس از مطالعات تکمیلی ملاحظه شد که مدل ادغام، مدل اولیه کشور نروژ برای مدیریت صنعت نفت و گاز بوده و تا سال های اخیر نیز مورد استفاده قرار می گرفته است؛ اما با گذشت زمان دچار تغییراتی شده و مدل کنونی مدیریت نفت و گاز نروژ متفاوت با مدل ادغام است. مسئله این پژوهش، بررسی حدود اختیارات شرکت ملی گاز ایران است و با همین نگاه به بررسی ساختار حاکمیت کشورهای نروژ و روسیه در حوزه گاز پرداخته است. برای بررسی چگونگی حضور شرکت های ملی گاز و نفت ایران جهت مدیریت صنعت گاز می توان حالات زیر را ارائه داد: - وضعیت فعلی مدیریت صنعت گاز همانطور که ذکر شد، ادامه یابد. - شرکت ملی گاز ایران علاوه بر وظایف فعلی خود، امکان حضور در بالادست صنعت گاز را دارا باشد. - تنها شرکت ملی گاز ایران در بالادست صنعت گاز فعالیت کند. - شرکت ملی گاز و نفت ایران ادغام شده و تحت عنوان یک شرکت فعالیت کنند. پس از بررسی ساختار حاکمیت کشورهای نروژ و روسیه در حوزه گاز، پیشنهادهای زیر ارائه می شود: ۱ . وجود نظام رگولاتوری و رگولاتور قدرتمند لازمه موفقیت هر تغییر ساختاری، ۲ . ضرورت مدیریت واحد صادرات گاز، ۳ . ضرورت استفاده از قدرت ئوپلیتیکی گاز طبیعی، ۴ . ضرورت وجود رقابت میان شرکت ها. در هریک از سناریوهای مطرح شده برای ساختار نهاد متولی صنعت گاز، وجود نظام رگولاتوری و رگولاتور قدرتمند الزامی است.