پدیدار وارونه خویشکاری طبقاتی در«اخلاق الاشراف » عبید زاکانی
عنوان مقاله: پدیدار وارونه خویشکاری طبقاتی در«اخلاق الاشراف » عبید زاکانی
شناسه ملی مقاله: JR_JOU-2-1_004
منتشر شده در در سال 1398
شناسه ملی مقاله: JR_JOU-2-1_004
منتشر شده در در سال 1398
مشخصات نویسندگان مقاله:
فاطمه ذوالفقاریان - دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد
مرتضی منشادی - دانشیار گروه علوم سیاسی،دانشگاه فردوسی مشهد
خلاصه مقاله:
فاطمه ذوالفقاریان - دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی مشهد
مرتضی منشادی - دانشیار گروه علوم سیاسی،دانشگاه فردوسی مشهد
نظام دانایی و سامانههای معرفتی کلاسیک دوره میانه، ساختاری هرمگونه دارند؛ به این معنا که نخبگان یا اشراف، مسئولیت حفظ سلسلهمراتب اجتماعی را بر عهده داشتند و تقسیم کار و گرفتن مناصب سیاسی به پایگاه طبقاتی ارتباط داشت. یکی از مبانی و سازوکارهای ایران و یونان باستان، برای حفظ و تداوم ساختار یکجانشینی، خویشکاری طبقاتی بود که در آن برای هر طبقة اجتماعی، اخلاق خاصی تعریف شده است. در جمهور افلاطون، عهد اردشیر، رسالههای فارابی، فردوسی و عبید زاکانی بر خویشکاری طبقاتی تأکید شده است. در این مقاله با تمرکز بر رسالة «اخلاقالاشراف» عبید زاکانی، به خویشکاری، سازوکار حفظ اخلاق طبقاتی و وارونگی آن برای نقد قدرت در زمان بحرانزدة حملة مغول میپردازد. برای پاسخ به پرسش چگونگی بازنمایی خویشکاری طبقاتی در اندیشة عبید زاکانی، از روش پدیدارشناسی استفاده میگردد و نشان خواهد داد که عبید زاکانی در سنت اندیشة سیاسی ایران سعی کرد خویشکاری طبقاتی پادشاه، کارگزاران و مردم عادی را همانند فارابی و فردوسی حفظ کند اما چون در حملهها و تجاوزهای بیابانگردان امیدی به اصلاح مستقیم نمیبیند، با صنعت پنهانکاری و وارونگی در قالب طنز سعی در نقد قدرت و فرهنگ رایج زمان خویش دارد.
کلمات کلیدی: عبید زاکانی, «اخلاقالاشراف», طبقات, خویشکاری, وارونگی
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1155522/