ظرفیتهای ادراکِ هاپتیکی در هنر ایرانی- اسلامی و کاربرد آن در بیان سینمایی؛ نمونۀ موردی: فیلمِ «آتش سبز»
محل انتشار: ماهنامه باغ نظر، دوره: 17، شماره: 88
سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 276
فایل این مقاله در 8 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_BAGH-17-88_002
تاریخ نمایه سازی: 23 بهمن 1399
چکیده مقاله:
بیان مسئله: در واکنش به سلطۀ نگرۀ اُپتیکی بر سینما، در سالهای اخیر گرایش عمدهای در حوزۀ مطالعات فیلم پدید آمده که ظرفیتهای ادراک جسمانی-لامسهای را در تجربۀ سینمایی مورد توجه قرار داده است. این رویکرد تأکید دارد که نگاهکردن هرگز صرفاً امری بصری نیست، بلکه میتواند هاپتیکی، حِسّانی و تنیافته باشد. هاپتیک حس قرابت و نزدیکی، تماس، مشارکت احساسی و ارتباط لامسهای است. هاپتیک جهتگیری بهسوی حسّانیتمندی است، به شکلی که تمام حواس را درگیر میکند، فاصلهمندیِ نگاهِ خیره را از بین میبرد و واکنشهایی عاطفی را برمیانگیزاند. در نتیجه، در تضاد با پارادایمهای غالبِ نظریۀ فیلمِ مبتنی بر فاصلهمندی پرسپکتیوی (بصریت اپتیکی)، بصریت هاپتیکی فراهمکنندۀ بستری نظری برای تحلیل پویاییِ جسمانیِ تجربۀ تماشای فیلم است. هدف پژوهش: به نظر میرسد پارادایمهای ادراکِ هاپتیکی در ذاتِ هنرهای ایرانی- اسلامی وجود دارند، و این ویژگی میتواند پیشنهادهایی تازه در بیان سینمایی به فیلمهای ایرانی ارائه دهد. هدفِ این مقاله توضیحِ چگونگی نمودِ بصریتِ هاپتیکی در هنرهای ایرانی- اسلامی و بروز آن در سینمای مبتنی بر این جنس از هنر است. روش پژوهش: مقالۀ حاضر میکوشد، با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، به تبیین مفهوم ادراکِ هاپتیکی بپردازد و در ادامه، با بررسی نمونههای مطالعاتی، ظرفیتهای هاپتیکیِ هنر ایرانی- اسلامی را مورد توجه قرار دهد. نتیجهگیری: این پژوهش نشان میدهد که، با توجه به ویژگیهای بصریتِ هاپتیکی در هنر ایرانی- اسلامی، فیلمسازها میتوانند از این ویژگیها به منظور پردازشِ اثر سینمایی خویش استفاده کنند. در اثبات این ادعا، فیلم «آتش سبز» ساختۀ محمدرضا اصلانی، بهعنوان اثری از سینمای ایران که موفق شده است با تمهیدهای سینماییْ ادراک هاپتیکیِ مخاطب را تحریک کند، مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
علیرضا صیاد
استادیار گروه آموزشی سینما، دانشکده سینما تیاتر، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
میلاد ستوده
کارشناسارشد ادبیات نمایشی، دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
سجاد ستوده
مربی گروه آموزشی سینما، دانشکده سینما تیاتر، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :