رابطه تفکر انتقادی و بهزیستی اجتماعی معلمان دوره ابتدایی

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تفکر انتقادی و بهزیستی اجتماعی معلمان دوره ابتدایی شهرستان اشکذر انجام شده است. روش این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه معلمان دوره ابتدایی اعم از زن و مرد ( 210 نفر) در سال تحصیلی 99 - 98 تشکیل داده اند. نمونه آماری طبق فرمول کوکران 136 نفر تعیین شد که به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای گزینش شدند. روش گردآوری داده ها به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه های معتبر بهزیستی اجتماعی کیز ( 1998 ) و تفکر انتقادی ریکتس ( 2003 ) که دارای گویه هایی با طیف لیکرت 5 درجه ای بودند و روایی و پایایی لازم داشتند، انجام گرفت. برای تحلیل داده هااز آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون دو متغیره استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که ضریب همبستگی متغیر پیش بین (تفکر انتقادی) و ملاک (بهزیستی اجتماعی) در سطح 95 % به میزان 277 / 0 - معنی دار بوده است و متغیر تفکر انتقادی تنها توانست 9 / 6 درصد از واریانس بهزیستی اجتماعی معلمان ابتدایی را پیش بینی نماید. پیشنهاد می شود جهت ارتقای مهارت های مذکور، کارگاه های آموزشی برای معلمان برگزار گردد.

کلیدواژه ها:

بهزیستی اجتماعی ، تفکر انتقادی ، معلمان دوره ابتدایی