تحلیل شخصیتهای رمان «سمفونی مردگان» بر مبنای دیدگاه فروید دربارۀ غرایز «نهاد»
محل انتشار: مجله ادبیات پارسی معاصر، دوره: 8، شماره: 1
سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 448
فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_PARSI-8-1_010
تاریخ نمایه سازی: 4 آذر 1399
چکیده مقاله:
مقالۀ حاضر تحلیل و درونکاوی دو شخصیّت اصلی رمان سمفونی مردگان(آیدین و اورهان اورخانی) بر اساس نظریۀ فروید در باب غرایز «نهاد» است. فروید غرایزِ «نهاد» را به دو دسته تقسیم میکرد: غریزۀ زندگی و غریزۀ مرگ. غریزۀ زندگی بر اساس اصل لذّت عمل میکند و انرژی روانیای که آشکار میکند «لیبیدو» است. لیبیدو میتواند جذب یا صرف یک شیء یا هدف شود؛ مفهومی که فروید آن را نیروگذاری روانی مینامید. ارضای غریزۀ زندگی می تواند به کسب لذّت و تعویق بیشتر غریزۀ مرگ منجرشود؛ امّا عدم ارضای آن و شکست در نیروگذاریِ لیبیدو "به ویژه در نخستین ابژۀ عشق (love object)، مادر" زخمهایی دایمی را بر جای میگذارد. در این فرایند بخشی از نیروی لیبیدویِ سرمایهگذاری شدۀ مستقر در «خود»، با ازدستدادن ابژۀ عشق، نافرجام و بیهدف باقی میماند و تغییر ماهیّت میدهد. در این حالت لذّت به عدم لذت و نیروی زاینده به نیروی ویرانگری که در خدمت غریزۀ مرگ است تبدیل میشود. پس از طرح اجمالی مفاهیم و مقولات فرویدی دربارۀ غرایز «نهاد»، با مداقّه در فضای رمان و کشف ارتباط زیرساختی تمام بخشها و عناصر آن، و نیز با تفسیر روانکاوانۀ نشانههای دلالتگر رمان به این نتیجه رسیدهایم که فضای غالب ِمرگ در رمان «سمفونی مردگان» نشأت گرفته از غلبۀ غریزۀ مرگ در روان اورهان است و اوست که مراحل رشد روانی خود را به سلامت طی نکرده و در مرحلۀ پیشاادیپی تثبیت شدهاست. در مقابل، آیدین تجسم سوژگی و فاعلیت و «خود» ساختارمند است. در این مقاله نشان دادهایم که برخلاف برخی از پژوهشهای انجام گرفته دربارۀ این رمان، غلبۀ غریزۀ زندگی در آیدین سبب شده است که او مراحل رشد روانیش را به سلامت طی کند[i]. پینوشتها [i] . مقالۀ حاضر نقدی آسیبشناسانه بر مقالۀ « تحلیل روانکاوانۀ شخصیتهای رمان سمفونی مردگان» از محبوبه اظهری و سهیلا صلاحی مقدم (ادبیات پارسی معاصر، سال دوم، شمارۀ دوم، پاییز و زمستان 91، صص1ـ17) است. در آن مقاله، پس از طرح مباحثی مفصّل دربارۀ تحلیل روانی دو شخصیت اصلی رمان، نتیجه گرفتهاند که: «آیدین و اورهان دچار روانرنجوریهای متعدّدند و در موارد بحرانی دچار روانگسیختگی میشوند. ریشۀ بیشتر بیماریها و اختلالات آنها در کودکیشان (تولّد تا هفت سالگی) است...هر دو برادر در محیط نامناسب عاطفی رشد کردهاند. آیدین نتوانسته عقدۀ ادیپ خود را در کودکی، به علت وجود پدر خودکامه و مادر تحت ستم، حل کند...آیدین، که در همۀ عمر تحت فشارهای پدر جبار بوده، کم کم دچار افسردگی و درماندگی میشود...اورهان نیز همانند برادر بزرگتر خود دچار روان رنجوریهای متعدّد است. او نیز نتوانسته رشد روانی جنسی خود را به سلامت پشت سر بگذارد...» (اظهری و صلاحی مقدم، 1391: 15). در مقالۀ حاضر، چنان که خواهیم دید، در خوانشی متفاوت از رمان و با توجّهی ساختاری به نظریۀ فروید نشان میدهیم که تقابل اورهان و آیدین، در واقع، تقابل غریزۀ مرگ و غریزۀ زندگی یا به تعبیر بهتر تقابل روانرنجوری و سلامت روان است؛ و هر آنچه که دربارۀ روانرنجوری آیدین در مقالۀ فوق آمده است به دلیل اشتباه در درک مفاهیم فرویدی و برداشت غیرساختارمند و تکهتکه از دستگاه فکری او، و نیز به دلیل کمتوجّهی به شواهد متعدّد متنی در روساخت داستان و اشارات دلالتگر به زیرساخت آن (پیرنگ استعاری و حذفی متن) بوده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
فواد مولودی
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی (سازمان سمت)
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :