ترکیب الگوریتم ژنتیک چند هدفه و الگوریتم فرهنگی در بهینه سازی چند هدفه در مسیریابی شبکه حسگر

تحقیقات زیادی از سالهای گذشته تاکنون با الگوریتم ژنتیک چند هدفه، در زمینه بهینه سازی ها در زمینه های گوناگون صورت گرفته است. در این پایان نامه، یک الگوریتم ترکیبی برای انجام بهینه سازی چند هدفه در شبکه حسگر بیسیم پیشنهاد شده است. این راهکار جدید بر اساس ترکیب خصوصیات و مزیت های دو الگوریتم فرهنگی و ژنتیک چندهدفه، سعی در بهبود کارایی بهینه سازی در مسیریابی شبکه شده است. با توجه به اینکه الگوریتمفرهنگی علاوه بر فضای جمعیت یک فضای دیگر به نام فضای باور،برای بروزرسانی تجربیات گذشته افراد در فضای جمعیت دارد، به نظر می رسد می تواند ایده خوبی برای فرار از گیر افتادن در بهینه محلی یا همگرایی زودرس شود. همچنین با استفاده از دانش تاریخچه در فضای باور الگوریتم فرهنگی،میتوان مزیت پیشبینی حرکت مسیرها را داشت و بدین گونه برای جلوگیری از مرگ گره ها و در پی آن کوتاه شدن عمر شبکه تدابیری اندیشید. در اینروش پیشنهادی سعی داریم با الگوریتم ژنتیک چند هدفه و با استفاده ازدانش تاریخچه فضای باور الگوریتم فرهنگی، با جلوگیری از کوری در فضای جستجو واستفاده از تاریخچه جستجوهای قبل، کیفیت مسیریابی را افزایش داده و روش جدیدی را در زمینه بهینه سازی چند هدفه در زمینه تاخیر، انرژی و قابلیت اطمینان در کیفیت مسیریابی شبکه حسگر ارائه دهیم.

کلیدواژه ها:

شبکه حسگر بیسیم ، الگوریتم فرهنگی ، بازده انرژی ، مسیریابی ، بهینهسازی چند هدفه ، الگوریتم ژنتیک چند هدفه غیر مغلوب