ابوالفتح فخرمحمدیان - کارشناسی ارشد علوم سیاسی ی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران

با توجه به آنکه از سالیان دور، کشورهای پیشرفته و در مقابل کشورهایی ضعیف وجود داشتند و همیشه این سوال درادوار تاریخ در اذهان عمومی مطرح بود که به چه صورت این چنین وضعیتی حاکم شده است و حتی در پی پاسخ به چرائی و رستن از این ورطه و آرامش خیال نسبی، دست به تحقیقات گسترده ای زدند ونتیجه آن شد که مکاتبی بوجودآمدند تا پاسخگویی این نیازها و چرایی ها باشند و مکتب وابستگی هم از دل همین کنکاش های تاریخی بیرون آمد تا ضمن بررسی وضعیت کشورهای در حال توسعه و یا به تعبیری جهان سوم، بتواند راه حل هایی نیز در جهت برون رفت از این وضعیت ارائه دهد تا بتوانند در مسیر توسعه حرکت نموده و بدین صورت بود که اندیشمندانی همچون آندره گوندر فرانک در چهارچوب این مکتب نظریاتی را ارائه دادند که مقاله حاضر تلاش می کند تا ضمن بررسی و نقد اندیشه های او تجارب ملی و جهانی در گفتمان سازی الگوها و چشم اندازهای توسعه و همچنین سازوکار تحقق الگوی پیشرفت را ارائه نماید. از جمله مباحثی که مکتب وابستگی بدان اشاره می کند، این است که نقش عامل خارجی و یا به تعبیری امپریالیسم را پررنگ و تقریبا تنها عامل عقب ماندگی جوامع جهان سوم میداند که در این مقاله سعی شده است که این اندیشه نقد شود ودر قبال آن ارتباط و دیپلماسی هوشمندانه با تکیه برتوان ملی و داخلی در جهت نیل به الزامات تحقق الگوی پیشرفت مطرح شود.

استعمار و استثمار، پیشرفت، جهان سوم، مرکز پیرامون، متروپل و اقمار، وابستگی