مواجهه شغلی با مخلوط حلال های آلی و عملکرد شناختی: دو روش متفاوت ارزیابی مواجهه با حلال ها

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 564

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCOHS11_293

تاریخ نمایه سازی: 30 اردیبهشت 1399

چکیده مقاله:

زمینه و هدف: سیستم اعصاب مرکزی به عنوان یک بافت غنی از چربی یکی از ارگان های مهم هدف برای حلال های آلیمی باشد. مواجهه شغلی طولانی مدت با این حلال ها منجر به تغییر عملکرد شناختی کارگران در حوزه های مختلف می شود.علاوه بر این فاکتورهای فردی متعددی از جمله سن، سابقه کار، مصرف الکل و مواد بر تغییر عملکرد شناختی افراد تاثیرگذارهستند. در مطالعات مربوط به بررسی تاثیر مواجهه با حلال های آلی بر عملکرد شناختی، اغلب از شاخص مواجهه (EI) جهتتوصیف میزان مواجهه با مخلوط حلال ها استفاده شده است که در محاسبه آن صرفا از غلظت حلال آلی و میزان مواجههمجاز (TLV) آن استفاده شده است. با توجه به اینکه نقطه پایانی سمیت در تعیین TLV ممکن است الزامات اثرات سمیعصبی نباشد، استفاده از شاخص جایگزین به تازگی در متون علمی مورد توجه قرار گرفته است. در رویکرد جدید، که تحتعنوان شاخص نسبت خطر می باشد، حدود مرجع مطرح شده در آن بر مبنای سمیت عصبی مواد می باشد، همچنین مقادیرآن بسیار کمتر از حدود مجاز مواجهه شغلی می باشد. از آنجائیکه تغییر عملکرد شناختی افراد عمدتا در مواجهه های طولانیمدت با مقادیر نسبتا پایین مواجهه به وفور گزارش شده است، به نظر می رسد استفاده از این رویکرد در تعیین مواجهه شغلیبا حلال های نوروتوکسیک نتایج بهتری از مواجهه بدست می دهد. علاوه بر این در محاسبه شاخص نسبت خطر فاکتورهایینظیر سن و سابقه کار نیز دخالت داده شده است. در مطالعه حاضر، علاوه بر معرفی یک رویکرد جدید تحت عنوان شاخصنسبت خطر (HQ)، عملکرد شناختی افراد با استفاده از دو شاخص مرسوم و جدید مورد ارزیابی قرار گرفته است.مواد و روش ها: این مطالعه به صورت مقطعی در دو واحد رنگ و مونتاژ یک صنعت خودرو سازی در تهران انجام گرفت. درابتدا جهت شناسایی حلال های نوروتوکسیک، از چند نقطه نمونه برداری محیطی انجام گرفت و نمونه های اخذ شده بادستگاه گاز کروماتوگرافی جرمی مورد آنالیز قرار گرفت. بر اساس نتایج آنالیز، حلال های بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و زایلن(BTEX) به عنوان حلال های شاخص شناسایی شدند. جهت نمونه برداری و تعیین مقدار کمی این حلال ها از روش NIOSH 1501 استفاده شد. عملکرد شناختی افراد در دو حوزه حافظه کاری (در دو مرحله N1 و N2 با استفاده از تست های عصبیشناختی کامپیوتری N-Back) و همچنین زمان واکنش با استفاده از تست زمان واکنش ساده (SRTT) مورد ارزیابی قرارگرفت. شاخص مواجهه (Exposure index) به صورت مجموع نسبت غلظت هر یک از حلال ها به میزان مجاز مواجهه موردمحاسبه قرار گرفت. همچنین شاخص نسبت خطر با استفاده از فاکتورهای سن، سابقه کار و میزان مواجهه محاسبه شد. جهتتحلیل نتایج نرم افزار SPSS ورژن 22 بکار گرفته شد.یافته ها: نتایج حاصل از مدل رگرسیون خطی تک متغیره نشان داد که بین غلظت (EI) و نمرات آزمون های شناختی (حافظه و زمان واکنش) ارتباط معناداری برقرار است. ضریب همبستگی پیرسون در آزمون N-Back در دو مرحله (N1 و N2)به ترتیب 0/33- و 0/42- و در آزمون واکنش ساده 0/21 گزارش شد. همچنین نتایج مربوط به رگرسیون خطی تک متغیره نشان داد که بین سن و سابقه کار افراد با نمرات حافظه و زمان واکنش اختلاف معناداری وجود ندارد (0.05عملکرد شناختی تاثیر گذار هستند بطور همزمان در فرمول محاسباتی وارد میکند کهاستفاده از آن باعث میشود به طور مثال افرادی با مواجهه پایین ولی سابقه کاری بالا و افراد با مواجهه بالا و سابقه کاری پایینبه طور صحیح تری مورد قضات قرار گیرند. زمانی که از شاخص مواجهه استفاده می شود تنها میتوان اثر غلظت را موردبررسی قرار داد و در مدل رگرسیون نیز چنانچه سابقه کاری افراد به هم نزدیک باشد، نمیتوان روند تغییرات را به درستیمشاهده نمود؛ حال آن که در شاخص نسبت خطر این میزان برای هر فرد بطور جداگانه مورد محاسبه قرار می گیرد.

نویسندگان

فاطمه دهقانی

استاد گروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران

فریده گلبابایی

استاد گروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران

سیدابوالفضل ذاکریان

استاد گروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران