یحیی حضرتی - مجتمع صنعتی کارخانجات سیمان مشهد-مرکز آموزش وبهسازی منابع انسانی

ما نمی توانیم چیزی به مردم یاد بدهیم. ما فقط می توانیم به آنان کمک کنیم تا آن را در وجود خود کشف کنند امروز می گویند یادگیری و به تبع آن تغییر رفتار در چالش اتفاق می افتد. هدف ازکنکاش حاضر بررسی نقش و اهمیت متد و شیوه های تدریس بر عملکرد مدیران آموزش در صنایع می باشد. ما این سبک آموزش را که در کلاس بنشینیم و مدرس برایمان صحبت کند و ما به علامت تآکید سخنانش سرتکان بدهیم و محفوظات را در ذهن انباشته نماییم در زمان مشروطیت از فرانسه وام گرفته ایم، حدود 100 سال از آن زمان می گذرد هنوز در اکثر موارد به این شیوه و روش عمل می کنیم. این متد به شکست انجامیده است.به عنوان نمونه به متد آموزه های سقراط بطور اختصار اشاره می شود، سقراط اعتقاد داشت روش معلم باید زایاندن باشد نه پاسخ دادن روش او، روش پرسش و پاسخ است و می گفت از فراگیر فقط باید پرسید و جواب نداد، باید با ذهن فراگیرکاری کرد که خود به جواب برسد. مهمترین آموزه او این بود خود را بشناس و بپذیر که چقدر کم می دانی، همین که انسان اعتراف کند چیزی نمی داند این بزرگترین سر چشمه دانایی اوست. در این متد آموزشی تلاش می شود که فراگیر را به فکرکردن و ادار نماییم و چشمش را برای دیدن خودش بگشاییم، مسئله دیگری که در این پ‍ژوهش مورد توجه قرار گرفته این است که طبیعت انسانها قابل تغییر نیست، باید نگرش آنها را عوض نمود و به آنها دو نگاه بخشید و دیدن آموخت، در مورد تغییر طبیعت انسانها نبایستی سرمایه گذاری آموزشی انجام داد. از طرف دیگر اجبار و تعیین تکلیف در آموزش بدترین نوع کار است. ژان ژاک روسو می گوید: برای مردم تکلیف معین نکنید و برای آنان خط قرمز فکری نکشید، بلکه فقط به آنان دو نگاه ببخشید و دیدن بیاموزید. آنها خود راه خودشان را خواهند یافت. معلمی که دست فراگیر را می گیرد و او را پابه پا راه می برد و تمام راهها و چاهها را به او نشان می دهد و از فراگیر می خواهد که فکر همگرا داشته باشدکار عقیمی انجام داده است.اندیشیدن به شدنی ها، نگاهی نو به آموزش، سرمایه گذاری بر توانمندی ها و مدیریت کاستی ها، تغییر در نگرش ها و دستاورد آموزشهای ادراکی و عاطفی از دیگر موضوعاتی است که در این مقال به آن پرداخته شده است.

چالش، محفوظات ذهن، آموزه های سقراط، نگرش، توانمندی ها، تفکرهمگرا