سعید حق پرست - دکتری علوم سیاسی، جامعه شناسی سیاسی
توحید ولی پور عتیق - دکتری علوم سیاسی، جامعه شناسی سیاسی

نظریه پردازی درباره چگونگی فرایند توسعه سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز و تا امروز ادامه دارد، که از جمله آخرین آنها نظریه پردازی ساموئل هانتینگتون مشهور به اندیشمند توسعه و نوسازی درکشورهای جهان سوم است. هانتینگتون با نقد الگوهای رقیب، نظریه خود را در قالب رویکرد کارکردگرایانه سیاسی چارچوب نظری کلی ای را برای تبیین نظریه خود به وجود آورد. او در بحث توسعه سیاسی کشورهای جهان سوم بیان میدارد که، کشورهای جهان سوم فاقد نهادمندی اند، نیروهای اجتماعی نیرومند ولی نهادهای سیاسی سستاند. در این کشورها قوای مقننه و اجرائیه، مراجع عمومی و احزاب سیاسی همچنان شکننده و بی سازمان بر جای مانده اند. رشد دولت از تکامل جامعه واپس مانده است. عدم تکامل نهادهای سیاسی در کشورهای جهان سوم باعث میگردد که اشتراک سیاسی شهروندان جذب و جهت دهی نگردد. در پژوهش حاضر سعی شده است ضمن بررسیموشکافانه دیدگاه هانتینگتون به بررسی فرایند توسعه سیاسی خصوصا در بحث کشورهای جهان سوم پرداخته شود و در جستجوی دلایل علمی توسعه نیافتگی سیاسی این کشورها باشد.

توسعه سیاسی، هانتینگتون، کشورهای جهان سوم، نوسازی سیاسی، ثبات سیاسی