سرچشمه های ورود استعمار به علم جغرافیا از سده هجدهم تا اواخرسده نوزدهم میلادی

مساله استعمار و رابطه آن با جغرافیا در قرون گذشته بویژه از قرن هجدهم میلادی به بعد به دلایل گوناگون سیاسی نظامی اقتصادی ،بازرگانی و ...مورد توجه غرب مسیحی قرار گرفته ارزش و اهمیت فوق العاده ای داشته بطوریکه با تاسیس انجمن ها و سمینارها در گسترش رشته های جغرافیایی خصوصا جغرافیای استعماری و ...ارتباطی وثیق و تنگاتنگ وجود دارد در این میان نگاه اروپاییان به آن سوی مرزهای خودشان در گرو آگاهی از موقعیت های جغرافیایی و استراتژیک و محصولات عمده کشاورزی و ثروات و معادن و منابه ان بوده که به جای استفاده از علم به سوء استفاده از علم جغرافیا پرداخته در زمینه ای تسلط و غلبه بر سایر کشورها بر اساس یک زبان مشخص از پیش تعیین شده پرداخته اند.در این مقاله نگاهی دقیق و مو شکافانه به مساله جغرافیا و استعمار در قرون اخیر پرداخته شده است و نشان داده شده که چگونه علم جغرافیا در توسعه و گسترش ممالک غرب در ابعاد اقتصادی و بازرگانی و تجارت موثر افتاده و یک طرح منسجم و بر اساس شناخت جغرافیایی یا به عبارت دیر مسلمانان از حدود قرن شانزدهم در دام خود خواهانه اروپاییان گرفتار آمده اند و دیگر اینکه علم جغرافیا چگونه در خدمت امپریالیزم غرب منجر به استعمار و استثمار مسلمانان در آسیا بویژه خاورمیانه گردیده است.

کلیدواژه ها:

جغرافیا_استعمار_جغرافیای کاربردی_امپریالزیم_انجمنهای جغرافیایی