رابطه راهبردهای مقابله با استرس و هوش معنوی در زنان مطلقه
سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,193
فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
PESCHS01_102
تاریخ نمایه سازی: 16 خرداد 1394
چکیده مقاله:
طلاق پدیده ای است که سبب از میان رفتن یک زندگی مشترک و اتمام یک رابطه صمیمانه می گردد، علاوه براین که این طلاق سبب از هم پاشیدگی خانواده می گردد به عنوان یکی از فقدان های بین فردی سبب می شود افراد مطلقه نسبت به افراد عادی به رفتارهای نابه هنجار بیشتر از جمله مشروب خواری، استعمال دخانیات و ... دچار شوند. این پدیده سبب بروز پریشانی روان شناختی می گردد و از بارزترین پیامدهای آن استرس می باشد. (ماندمیکر، مندنف کالمیچن 2010). همچنین زنان مطلقه بیشتر از مردان با شرایط پراسترس مواجه می گردند (هترینگتون 1977 به نقل از ادگوک واسر 1998) و می توان پذیرفت مشکلاتی که زنان مطلقه با آن مواجه می گردند شرایط پراسترس طلاق را بدتر می کند (ادگوک واسر 1998). به طور کلی می توان گفت طلاق آسیب پذیری افراد به ویژه زنان را در برابر بیماری های جسمانی و روانی دوچندان می کند (گاهلر 2006 به نقل از یزدخواستی و همکاران 87). لازاروس فولکمن (1984)، مقبول ترین رویکرد را نسبت به استرس عنوان نموده اند و آن رویکرد تعاملی است و نظریه ای روان شناختی درباره استرس قلمداد می شود. آنها استرس را به عنوان رابطه بین شخص و محیط که منابع سلامتی را به خطر می اندازد تعریف می نمایند. به نظر می رسد دیدگاه لازاروس و فولکمن بر روان شناسی اثر عمیق تری داشته است، به نظر آنها تفسیر ما از رویدادها اهمیت بیشتری از خود آن رودیدادها دارد. به اعتقاد آنها نه رویدادهای محیطی و نه پاسخ فرد هیچیک نمی توانند استرس را تعریف کنند. بلکه ادراک فرد از موقعیت ها است که استرس و شدت آن را تعیین می کند. این ادراک شامل آسیب ها، تدبیرها و تهدیدها و چالش های بالقوه و توانایی ادراک شده فرد برای مقابله با آن است. از این دید مهمترین متغیرها آنهایی هستند که درون فعالیت ذهنی فرد قرار دارند. اهمیت بحث درباره نظریه استرس لازاروس، به عنوان فرآیند، تدکید بر این واقعیت است که بین رویارویی با یک رویداد استرس زای بالقوه و واکنش شخص به آن، فعالیت شناختی میانجی می شود.
نویسندگان
محیا یاریگرروش
دانشجوی دکتری رشته روانشناسی عمومی دانشگاه الزهرا
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :