یادگیری امروزه به عنوان یکی از جدیدترین موضوعات روان شناسی، علاوه بر اینکه از جایگاه مهمی برخوردار است در بحث های نظری و عملی دلالت های برجسته ای دارد. این مقاله که بیشتر به صورت توصیفی می باشد، به بررسی وجوه تشابه و تمایز پدیده
یادگیری از منظر مکتب بزرگ اسلام با توجه به آیات قرآن کریم، نظر بزرگان، ائمه معصومین و فیلسوفان اسلامی، و مقایسه آن با مکتب ادبی و فلسفی رئالیسم، با توجه به اهداف و اصولات این مکتب پرداخته شده است. و هم چنین
یادگیری از منظر هردومکتب با چند تا از نظریه پردازان بزرگ روان شناسی
یادگیری بررسی و مقایسه شده است. و بیشتر مطالب این مقاله با مراجع به کتاب ها و مقالات روان شناسی
یادگیری و از روان شناسان بزرگ و نظریه پردازان معروف یادگیری، و همچنین مراجع به مقالات فیلسوفان اسلامی و رئالیستی، در بابت تعلیم و تربیت و یادگیری، نوشته شده است. در ابتدا، پدیده ی یادگیری، از منظر مکتب بزرگ اسلام و سپس از منظر مکتب رئالیست یا واقع گرایی بررسی شده است. و همچنین آموزش و پرورش و
یادگیری در هر دو مکتب به صورت منفک بررسی شده است. اسلام که یک مکتب بزرگ جامع و علمی می باشد، توجه ویژه ای به پدیده
یادگیری و فراگیری علم داده است. بیشتر نظریات
یادگیری که توسط روان شناسان بزرگ مطرح شده اند با دین اسلام مقارن و مصادف می باشند. چرا که اسلام دین
یادگیری است، و با
یادگیری عجین شده است. و بسیاری از مکتب های ادبی، فلسفی و روان شناختی از اسلام نشأت گرفته اند و اسلام به همه ابعاد
یادگیری عینی و ذهنی و مستقیم و غیر مستقیم و فردی و اجتماعی و ... توجه داشته است اما
مکتب رئالیسم که بیشتر یک مکتب ادبی و فلسفی است.
یادگیری در این مکتب در یک زمینه اجتماعی و فقط به صورت عینی بررسی شده است که بیشتر با مکتب دیالتیک یا سازنده گرایی در روان شناسی
یادگیری شباهت دارد.
یادگیری در اسلام بسیار جامع تر از
مکتب رئالیسم می باشد. و امروزه پیشرفت و ترقی جوامع و تمدن های بزرگ ناشی از
یادگیری ازعلوم دینی و دنیوی بوده است. و
یادگیری کاربردهای زیادی در همه شئونات زندگی بشر امروزی دارد.