رنج تنهایی در مثنوی معنوی

سال انتشار: 1390
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 960

فایل این مقاله در 26 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PLL-9-21_005

تاریخ نمایه سازی: 5 آذر 1393

چکیده مقاله:

مولوی (604-672 ق)عارف و شاعر بی نظیر ادبیات عرفانی فارسی که معرفت، تجربه و آقرینندگی را یک جا جمع کرده است و در عصر خود و پس از مرگش جدی گرفته شده آثاری به یادگار گذاشت که گرد کهنگی به خود ندیده اند و همچنان محل رجوع و بحث و تأمل اند. این دفتر حیات بخش مشحون از تعالیم و نظریات است. مولوی عارف و شاعر انساناست از این رو درد و رنج بشری را خوب می فهمد والبته راه حلهای مفید و رهایی بخشی ارائه می کند. تنهایی که از بحران های انسان معاصر است در مثنوی او بازتاب قابل توجهی یافته است. این که آدمی تصور کند که در دنیا نه کسی در اندیه اوست، نه در دلی جایی دارد و نه کسی می خواهد به اوکمکی کند و یا از مشکلاتش بکاهد در یک کلام تنهایی را فراهم می آورد. اما مولوی ذاتاً انسان را تنها نمی داند در عین این که بر نیاز ذاتی انسان به همراه (درونی- بیرونی) صحه می گذارد. از این جهت درصدد بر می آید تا رنج تنهایی را مورد توجه قرار دهد و برای درمان آن نسخه ای بپیچد نویسده در این مقاله کوشیده است تنهایی در مثنوی را با عنایت به مفاهیمی چون معنا، میانی، علل، انواع و راه های رهایی بکاود و طبقه بندی و تحلیل کند.

کلیدواژه ها:

درد رنج ، تنهایی ، اخلاق ، بحران های انسان معاصر ، مثنوی

نویسندگان

بخشعلی قنبری

استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی