طرح های محیطی، علاوه بر بزرگسالان، مخاطبان کوچکتری هم دارد که بسیار بیشتر از بزرگسالان از آن طرح ها تأثیر می پذیرند. کودکان دنیا را به صورتی کاملا متفاوت درک می کنند. این درک متفاوت، تصویری از محیط در ذهن
کودک به وجود می آورد که با تصاویری که از محیط در ذهن بزرگسال ایجاد می شود، بسیار متفاوت است. با استناد به تحقیقات روانشناسی در زمینه رشد و تکامل انسان ها ، پایه و ریشه وجودی شخص در کودکی شکل می گیرد و تمامی رفتارها و عکس العمل ها و
خلاقیت های بروز داده شده توسط شخص ماحصل نوع آموزش و پرورش او در سنین کودکی است. همانگونه که بهبود شرایط بهداشتی و تغذیه ای می تواند بر رشد جسمانی فرد موثر باشد، بهبود شرایط محیطی ای که
کودک در آن زندگی می کند نیز امکان رشد ذهنی و هوشی
کودک را فراهم می کند. متأسفانه، در بسیاری از موارد مشاهده می شود که محیط های خاص کودکان بدون توجه به نیازهای واقعی آنان وصرفا بًر اساس تجربه ها، سلیقه ها و استنباط شخصی طراحان و حداکثر با توجه به ویژگی های روانشناختی ای مانند ایجاد تنوع، رنگ، شکل و نظایر آن، صورت می گیرد. این امر باعث می شود که فضا هیچگاه منطبق با واقعیت های نیازهای کودکان شکل نگیرد. از طرفی از دیدگاه روانشناسی محیطی، انسانها به تجربه حسی، عاطفی و معنوی خاص نسبت به محیط زندگی نیاز دارند. این نیازها از طریق تعامل صمیمی و نوعی هم ذات پنداری با مکانی که در آن سکونت دارد، قابل تحقق است. پژوهشهای انجام شده نشان می دهد محیط علاوه بر عناصر کالبدی شامل پیامها، معانی و رمزهایی است که انسان براساس نقشها، توقعات، انگیزه ها و دیگر عوامل آن را رمزگشایی و درک میکند و در مورد آن به قضاوت می پردازد. لذا برای اینکه طرحی بتواند در روند رشد
کودک در ابعاد مختلف تأثیر مثبت ایفا کند، باید براساس دانش
روانشناسی محیطی و مبانی و اصولی صورت پذیرد که برپایه شناخت همه جانبه
کودک استوار باشد. بنابراین در این پژوهش سعی بر آن است با بررسی مبانی دانش
روانشناسی محیطی ، محیطی به وجود آید که پاسخگوی نیازهای جسمی و عاطفی
کودک بوده و در افزایش
خلاقیت کودک مؤثر باشد. این پژوهش، یک تحقیق نظری بوده و روش اصلی آن، مطالعه اسنادی (کتابخانه ای) می باشد. نتایج پژوهش حاضر راهبردی مؤثر جهت تدوین الگوهای طراحی محیط پاسخگو برای نیازهای کودکان به عنوان یکی از اصول طراحی محیط خلاق است.